makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

ترمینولوژی واژه قومیت!

  اساساً، مفهوم قوم(Ethnic) در زبان انگلیسی دارای پیشینه‌ای منفی و نشان‌دهنده‌ی جدایی‌ها و غیرخودی تلقی کردن برخی گروه‌های اجتماعی است. مفهوم قومیت، معادل کفر و موهومات کفرآمیز به کار برده شده است. کما این‌که الا‌ن هم شما اگر به فرهنگ‌های معروف انگلیسی مثل وِبستر (webester) و امثال آن، و حتا فرهنگ لغاتی که انگلیسی به فارسی هستند، دقت کنید، معادل کلمه‌ی قومیت، به غیر از گروه‌های اجتماعی و گروه‌های فرهنگی، به کافران ارجاع داده شده است. پس از مدتی، مفهوم قوم و قومیت در متن‌های تخصصی، سمت و سوی گروه‌های نژادی پیدا می‌کند. سیاهان، زردها و یهودی‌ها هم به تدریج وارد این مقوله شدند و البته در دوره‌ی پایانی این تحول، کم‌کم مفهوم قومیت شامل گروه‌های زبانی و مذهبی دیگر می‌شود. اما آن‌چه که در کشور‌های غربی در ارتباط با این مفاهیم مطرح می‌شود چندان متناسب با ساختار اجتماعی ما نیست؛ تأکید روی این نکته است که اساساً گروه‌های قومی در آن جوامع گروه‌هایی مهاجر هستند؛ یعنی، از جای دیگری به آن سرزمین رفته‌اند که این البته در دلِ خودش حاوی یک پارادوکسی خواهد بود. شما فرض کنید چینی‌ها یا عرب‌هایی که از کشور خودشان به ایالات متحده مهاجرت کرده‌اند در آن کشور به مثابه‌ی یک قوم مورد توجه قرار می‌گیرند، در حالی که در سرزمین خود جزیی از یک ملت محسوب می‌شوند. آن‌ها در جامعه‌ی آمریکایی به لحاظ سرزمینی، بر خلا‌ف قوم‌های دیگری که در جاهای دیگر هستند و تعریف‌شان با سرزمین پیوند خورده است، هیچ‌گونه پیوندی با سرزمین جامعه‌ی مورد نظر یعنی جامعه‌ی آمریکا نداشته‌اند.

به نظر می‌آید که پیش از این‌که به تعریف قومیت در جامعه‌ی ایران بپردازیم، به این نکته باید توجه کنیم که در اساس در جامعه‌ی ایران، همه‌ی گروه‌ها و همه‌ی مردم ایران سهمی در ساختن تمدن ایرانی داشته‌اند. آن‌چه ما به عنوان تمدن ایرانی می‌شناسیم ماحصل تعامل و تلا‌ش همه‌ی ایرانیانی است که در گوشه و کنار کشور ساکن بوده‌اند؛ جنوب، شمال، غرب، شرق و مرکز کشور. به نوعی، همه در اعتلا‌ی این فرهنگ و حتا تلا‌ش برای انعکاس این فرهنگ در حوزه‌های تمدّن دیگر سهم داشته‌اند. شما نگاه کنید شاعرانی که به فارسی شعر می‌سروده‌اند آیا لزوماً همه‌ی آنان فارسی‌زبان بوده‌اند؟ قطعاً پاسخ ما خیر است. شهریار، گلشن کردستانی،… و خیلی‌های دیگر را می‌شود مثال زد که کرد، آذری،… بوده‌اند، اما به فارسی شعر سروده‌اند و بر غنای ادبیات فارسی و ادبیات ایرانی افزوده‌اند. به عبارت دیگر، اجزای فرهنگ ایران محصول تعامل همه‌ی ایرانیان است. این نکته در فهم تعریف قوم‌های ایرانی مهم است. نکته‌ی بعدی که در این زمینه خیلی حائز اهمیت است این است که باشندگان ایران، عموماً، هزاران سال است که در این سرزمین ساکن هستند. مهاجرانی نیستند که در 10 یا 50 سال اخیر و یا حتا چند قرن اخیر وارد ایران شده باشند. در نتیجه، باز هم از این منظر بین این گروه‌ها و گروه‌های مشابه در ایالا‌ت متحده یا اروپا تفاوت است.

نکته‌ی بعدی که در این حوزه خیلی حائز اهمیت است، این است که ما هیچ‌وقت در ایران درگیری و نزاع بین گروه‌های مختلف اجتماعی را مشاهده نکرده‌ایم. اما درگیری بین قوم‌ها در ابعاد وسیع و یا نسل‌کشی قومی – آن‌چنان که در اروپای غربی یا بالکان و یا سایر نقاط جهان نمونه‌های آن ‌را دیده‌ایم – در ایران نداشته‌ایم. در هیچ دوره‌ی تاریخی نه تنها نمی‌توان از درگیری میان قوم‌های ایرانی سخن گفت، بلکه نشانه‌هایی از پیوستگی عمیق اجتماعی میان همه‌ی ایرانیان و قوم‌های ایرانی، هم توسط محققان بی‌طرف و پژوهش‌های میدانی متعدد نشان داده شده است و هم در یک مطالعه‌ی عادی قابل مشاهده و بررسی است.

شما می‌دانید مفهوم فاصله‌ی اجتماعی در نیمه‌ی دوم قرن بیستم وارد جامعه‌شناسی شد. این مفهوم نشان می‌دهد که یک گروه اجتماعی، نژادی و یا مذهبی با گروه‌های دیگر به لحاظ نگرش و به لحاظ مناسبات اجتماعی چه پیوندی دارد یا چه‌طور مناسبت‌اش را تنظیم می‌کند. فاصله‌ی اجتماعی می‌گوید که روابط بین دو گروه به چه صورت است. اولین‌بار، این موضوع میان سفیدان و سیاهان و بعد‌ها زرد‌ها مورد آزمایش قرار می‌گیرد که چه مقدار پیوستگی میان این‌ها وجود دارد. در این مقیاس مهم‌ترین شاخص، ازدواج و هم‌محله بودن است، هم‌کلوب بودن است، هم‌شهری بودن و هم‌کشور بودن و امثال آن. بر خلا‌ف این فاصله‌ای که در غرب میان سیاه و سفید وجود دارد – که خود را در قالب نژادپرستی و به صورت یک تراژدی نشان می‌دهد – در جامعه‌ی ایران، میان گروه‌های اجتماعی نه‌تنها فاصله‌ای نیست، بلکه ازدواج میان فلا‌ن شهروند سنندجی با فلا‌ن شهروند همدانی یا کرمانی یا شیرازی یا آذری با اصفهانی نه‌تنها با مانعی روبه‌رو نیست بلکه بسیار هم مورد استقبال قرار می‌گیرد. هیچ‌گونه محدودیت اجتماعی و فرهنگی در این خصوص تا به حال در هیچ نوع کار پژوهشی، به‌‌رغم تنوع کار‌هایی که در این حوزه صورت گرفته است، گزارش نشده است.

هم‌چنین یک نکته‌ی حائز اهمیت، در این‌جا، آداب و سنن و رسوم و به‌علا‌وه مناسک و استوره‌هاست. نوروز برای همه‌ی ایرانیان عزیز است، حتا برای آن بخش‌هایی که از ایران جدا شده‌اند مانند مناطق کردنشین ترکیه و عراق، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و جمهوری آذربایجان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد