makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

درآمدی بر مسأله قوم‏گرایی و تهدیدات امنیت ملی در ایران(2)

  در اسلام حتی غیر مسلمانان نیز می‏توانند طی شرایطی خاص ضمن مشارکت در مسائل عمومی جامعه از حقوق اجتماعی خود بهره‏مند شوند و سهم خویش را در وفاق و همبستگی ملی و پیشبرد آرمانها و اهداف ملی، دوشادوش هموطنان مسلمان خود، ایفا نمایند و طی یک معاهده دو جانبه با مسلمانان یک ملت واحد را تشکیل دهند. این معاهده در فقه اسلامی با عنوان «معاهده ذمه» شناخته شده و در منابع معتبر فقهی جزئیات کامل آن با تفصیل آمده است. نمونه بارز این معاهده، پیمان مشترکی بود که پیامبر اعظم(ص) در بدو ورود به مدینه میان مسلمانان و یهودیان ساکن مدینه منعقد ساختند و هسته اولیه جامعه اسلامی را پی‏ریزی کردند. اصولاً یکی از معجزه‏های شگفت فرهنگ اسلامی این بود که توانست در محیط جاهلی و مملو از تعصّبات شدید قومی و قبیله‏ای عربستان، سید قریشی را در کنار برده حبشی بنشاند و «صُهیب رومی» را با «سلمان فارسی» در یک صف قرار دهد و حصارهای عصبیت نژادی و زبانی را آنچنان در هم بشکند و فرو ریزد که جمله تاریخی «سلمانُ مِنّا أهل البیت» مصداق عینی پیدا کند. و مسلمانان از نژادها، اقوام و ملیت‏های مختلف در زیر آبشار زلال و با طراوت فرهنگ اسلامی بتوانند نشانه‏های شوم و نکبت‏بار «نخوت جاهلیت» و تفاخر به آن را از خود بزدایند. و به طور کلی بر روی معیارهای قومی، قبیله‏ای، نژادی، زبانی و سرزمینی خط بطلان بکشند و قیاس خود با دیگران را براساس چنین معیارهایی، باطل و حرام بشمارند و حمیّت و عصبیّت را از نشانه‏های فرهنگ شیطانی دانسته، خود را از نکبت آن بری سازند.

اصول بنیادین اسلام برای تنظیم روابط داخلی و بین‏المللی آیین مقدس اسلام برای تنظیم روابط اقوام و گروههای مختلف جامعه اسلامی اصولی را مقرر فرموده است که براساس آنها دولتمردان مسلمان می‏توانند ضمن مراعات مصالح عمومی اسلام و جامعه اسلامی حقوق مشروع فردی، اجتماعی و گروهی ملت‏های تابع حاکمیت اسلامی را به طور دقیق و همه جانبه مراعات کنند و به همین ترتیب روابط بین‏المللی خود را نیز با سایر ملت‏های غیر اسلامی به گونه‏ای تنظیم کنند که با حفظ عزت و اقتدار اسلامی خود بتوانند براساس مصالح عمومی مسلمانان از کیان اسلامی خود دفاع نموده، اهداف و آرمانهای اسلامی را محقق سازند. در ادامه برخی از مهم‏ترین این اصول را به اختصار برمی‏شماریم:واگرایی‏های قومی، تهدید بالقوه امنیت ملی در جهان امروز، ایالات متحده امریکا به مثابه بزرگ‏ترین قدرت استکباری و تنها ابرقدرت نظامی باقی‏مانده از نظام دو قطبی سابق مطرح می‏باشد. این کشور نه تنها امروز بلکه، در تمام سالهای پس از جنگ جهانی دوم، کنترل جهان و اِعمال سلطه بلامنازع نظام سرمایه‏داری بر جهان را هدف خود قرار داده است. استفاده از قوّه قهریه، برافروختن آتش جنگ‏های داخلی و منطقه‏ای، سازماندهی کودتاهای نظامی وانقلاب‏های مخملین، تغییر رژیم‏ها و سرکوبی نهضت‏های مردمی و دامن زدن به انواع واگرایی‏های قومی، نژادی، زبانی، سیاسی و مذهبی نیز ابزارهای مؤثر و کارآمد تحقق این هدف شیطانی بوده‏اند. در همان روزهای آغازین پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۲ میلادی، «پل ولفو ویتس»، طراح و استراتژیست معروف نومحافظه‏کاران در زمان بوش پدر و معاون وزیر دفاع در دولت بوش پسر و رئیس کنونی بانک جهانی، هدفهای راهبردی امریکا و ابزار تحقق آن را این گونه بیان کرده بود: «ایالات متحده امریکا باید نظم نوین جهانی را بر پا و رهبری کند. و برای محافظت از آن نیز باید به رقبای بالقوه خود تفهیم کند که حتی هوس رقابت با امریکا و ایفای نقش بزرگترِ منطقه‏ای یا جهانی را در سر نپرورانند... برای رسیدن به چنین هدفی، تجدید حیات نظامی امریکا بسیار ضروری خواهد بود.» علاوه بر این، این موضوع بارها و بارها از سوی استراتژیست‏های امریکایی از کیسینجر و برژینسکی تا مایکل لدین و دیگران تکرار شده و رسانه‏های گروهی بین‏المللی نیز آن را با وضوح و شفافیت منتشر کرده‏اند. باید به خاطر داشته باشیم که دولت‏های استمعاری انگلیس و امریکا توسط ایادی خودفروخته خود مانند رضا شاه پهلوی و فرزند مخلوعش محمدرضا شاه، برای پیشبرد اهداف مدرنیسم در ایران، سیاست دولت واحد، ملت واحد و فرهنگ واحد را پیگیری می‏کردند. بدین منظور، با اعمال انواع تبعیض‏ها و ستم‏های فرهنگی به اقوام غیر فارس زبان، می‏کوشیدند زمینه‏های تضعیف و نابودی سایر فرهنگ‏های اصیل اقوام ایرانی را فراهم آورند. بنابراین، در صورتی که در برنامه‏های کلان توسعه توازن‏های منطقه‏ای، قومی و زبانی رعایت نشود، بیم آن می‏رود که دست‏های اهریمنی و شیطانی عوامل استکبار جهانی باز هم بتوانند زمینه‏های انواع واگرایی‏ها را فراهم کنند؛ زیرا چنانکه پیش‏تر نیز یادآوری شد، برانگیختن اختلافات قومی و مذهبی یکی از مؤلفه‏ها قطعی و ثابت سیاست امریکا در مورد ایران است. بمب‏گذاری‏های مشکوک و متعاقب آن اعلام موجودیت گروهکی به نام «الأهوازیه» در خوزستان، برخوردهای قومی در سیستان و بلوچستان در منطقه تاسوکی در جاده زابل ـ زاهدان در اسفند ماه ۱۳۸۴ و اعلام موجودیت گروه «جندالله»، حادثه قتل عام بی‏رحمانه و فجیع مسافران بی‏دفاع در مسیر جاده بم ـ کرمان در اردیبهشت ۱۳۸۵ توسط گروه خلق الساعه دیگری به نام «فدائیان اسلام» و انتشار کاریکاتور موهن در روزنامه دولتی ایران ـ که همچنان توسط افراطیون به اصطلاح اصلاح‏طلب اداره می‏شد ـ به فاصله یک هفته پس از حادثه جاده بم ـ کرمان و موج اعتراضات سازمان یافته و مشکوک و تحرکات مشکوک‏تر و افراطی گروههای جدایی‏طلب قومی در آذربایجان و حمایت‏هایی که از ورای مرزها از این تحرکات به عمل می‏آمد و اعلام موجودیت «جبهه آذربایجان جنوبی»، همه و همه در راستای همین سیاست راهبردی امریکا در برابر ایران ارزیابی و تحلیل می‏شود. علاوه بر سیاست‏های استکباری امریکا در برابر ایران و استفاده از اهرم واگرایی‏های قومی و مذهبی، امروزه با پدیده‏های تهدیدآمیز دیگری نیز در عرصه ارتباطات میان فرهنگی مواجه‏ایم؛ زیرا بر اثر پیشرفت‏های خارق‏العاده فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) و توسعه انواع مجاری ارتباطی مانند تلویزیون‏های ماهواره‏ای، اینترنت، پست الکترونیکی و... جوامع پراکنده جغرافیایی و سنتی گذشته، در اثر توسعه ارتباطات میان فرهنگی، دارای فرهنگ مشترکی می‏شوند که ظهور پدیده جدیدی به نام «جوامع قومی مجازی» (Virtual ethnic communities) را در پی خواهد داشت. پدیده‏های جدیدی مانند «تلویزیون تعاملی» (Interactive-TV) که ترکیبی از گیرنده تلویزیونی و رایانه است، می‏تواند حجم انبوهی از پیام، امکان گزینش و کوتاه‏تر شدن زمان دریافت اطلاعات فرهنگی را در اختیار قرار دهد. همچنین، پیشرفت‏های قابل پیش‏بینی و روندهای جاری پیش رو در زمینه تحولات (ICT) می‏تواند شبکه‏های تلویزیونی تعاملی را وارد شبکه جهانی وب (world wide web) نماید. در این صورت، به جای تلویزیون تعاملی، با پدیده پیچیده‏تر و تأثیرگذارتری به نام «تلویزیون جهان‏گستر» (T.V.Web) مواجه خواهیم بود که مجموعه کم‏نظیری از ارتباطات دو سویه و افقی را فراهم خواهد ساخت و هر فردی قادر خواهد بود تنها با داشتن یک دوربین کوچک دیجیتال، هر نوع صدا و تصویر متحرک را در کوتاه‏ترین زمان ممکن به هر نقطه جهان انتقال دهد. نتیجه حاصل سخن آن که؛ اوّلاً کارگزاران متعهد و دلسوز نظام باید با درایت و تیزبینی و با توجه به اصولی که برخی از آنها در این مقاله به اجمال و اختصار بیان گردید در تنظیم روابط داخلی و تقویت بنیان‏های فرهنگی اقوام و قومیت‏های ایرانی و ارتباطات سالم و سازنده میان فرهنگی آنان کوشا بوده با هر نوع تحرکات مشکوک و تفرقه‏افکنانه، با صلابت و قاطعیت برخورد کنند. ثانیاً به همه فرهیختگان و نخبگانِ میهن‏دوست اقوام و قومیت‏های اصیل ایرانی باید یادآور شد که مراقب دست‏های پیدا و پنهان شیطان و ایادی خودفروخته آنان باشند تا به جای طرح معقول و منطقی خواسته‏های مشروع و به حق خود، در دام دسیسه‏ها و فریبکاری‏های دشمنان قسم خورده ایران و مخالفان کینه‏توز عزت و افتخار ایرانی نیفتند. پی‏نوشتها:یک. اصل کرامت و شرافت ذاتی انسان؛ براساس این اصل همه انسانها به موجب انسانیت خود دارای کرامت و شرافت ذاتی بوده جان، مال، عرض و آبروی آنها باید محترم شمرده شود و اختلافات اعتباری عنصری و مادی هیچ تأثیری در این شرافت و کرامت نخواهد داشت. دو. اصل تساوی و برابری انسانها؛ برابر این اصل همه انسانها با هم برابرند و اختلافات نژادی، نوعی گروه‏بندی طبیعی برای شناسایی آنهاست و در بردارنده هیچ امتیاز و برتری خاصی نمی‏باشد. سه. اصالت صلح و دوستی؛ از نظر اسلام، تا موجبی عقلایی و منطقی برای جنگ و نزاع پیدا نشود، نباید سراغ آن رفت. صلح یک اصل است و جنگ یک استثناء. جنگ موجب ویرانی، قحطی، کشتار، آوارگی، فساد و نابودیِ دستاوردهای فرهنگ و تمدن بشری و فعالیت‏های سازنده انسانها است، و خود بالأصاله فساد است و فساد نیز به هیچ وجه مورد رضایت خداوند نیست. مبتنی بر این اصل اساسی در عهدنامه مالک اشتر نیز علی(ع) تأکید می‏کند که هرگز صلحی را که دشمنانت پیشنهاد می‏دهند و رضای خداوند در آن است، رد نکن؛ زیرا، صلح مایه استراحت و تجدید قوای دفاعی است، امکان فکر و تدبیر در آرامش را برای تصمیم‏گیران و خط‏مشی گذاران فراهم می‏سازد و امنیت عمومی شهروندان را تأمین می‏کند. چهار. اصل وحدت و همبستگی امت اسلامی؛ وحدت و یکپارچگی امت اسلامی یک اصل اساسی الهی و مورد تأکید قرآن کریم است. از نظر قرآن کریم، گروه‏گرایی، تفرقه و نفاق‏افکنی و ایجاد جدایی میان مردم و دسته‏بندی‏های جعلی سیاسی، قومی و نژادی که انسانها و مسلمانان را در برابر یکدیگر قرار می‏دهد، از ویژگی‏ها و خصلت‏های فرعون و نظام فرعونی است. براساس اندیشه ناب اسلامی، مسلمانان همه در حکم یک «امت واحده» هستند و علاوه بر عقیده، آرمان و نظام ارزشی واحد و مشترک اسلامی، در یک ائتلاف و اتحاد عاطفی یعنی برادری مؤمنان همبستگی مسلمانان و یکپارچگی جهان اسلام به شکل بدیع و بی‏نظیری محقق می‏شود. پنجم. اصل مشروعیت الهی در تنظیم قوانین و مقررات اجتماعی؛ در بینش اسلامی هیچ حاکمیتی جز حاکمیت الله مشروع و قابل اطاعت نیست. هر حاکمیتی تنها با عیار الهی مشروعیت پیدا می‏کند و چنانچه اندک انحرافی از موازین الهی در آن مشاهده شود، مشروعیت و وجاهت قانونی خود را از دست خواهد داد. بنابراین در جامعه ایمانی و اسلامی، هر قانونی چون در چارچوب حدود الهی تنظیم شده نه تنها مشروع است بلکه به لحاظ شرعی و اعتقادی تکلیف‏آور بوده لازم الأتباع خواهد بود و در این صورت هیچ کس با هیچ مقام و منصب و با هیچ اصل و نسب حق تخطی از قوانین جامعه اسلامی را نخواهد داشت. شش. اصل احترام به آداب و سنن نیکوی قومی؛ اسلام علی‏رغم تفاوت‏های ظاهری ملی و اقلیمی و تاریخی، همه انسانها را واجد فطرت واحد توحیدی و الهی می‏داند که به انسانیت و فرهنگ انسانی وحدت و یگانگی می‏بخشد. ولی در عین حال آنان را از حفظ میراث‏های مفید و سازنده و گرانبهای فرهنگی و تمدنی خود نیز بازنمی‏دارد. بر این اساس، خرده فرهنگ‏های قومی موجود در چارچوب باورها و ارزش‏های اصلی و اساسی نظام جامع فرهنگی اسلام محترم بوده و مسئولان نظام اسلامی حق ندارند در سیاست‏گذاری‏های فرهنگی خود موجبات تضعیف و یا نابودی آنها را فراهم سازند. هفت. اصل تعهد و مسئولیت‏پذیری الهی؛ در بینش اسلامی، انسان از یک سو آزاد است و مختار و از سوی دیگر مکلف است و مسئول. آزاد و مختار است، به این معنا که می‏تواند راه سعادت و یا شقاوت را با اختیار برگزیند و در این صورت باید پیامدهای ناشی از انتخاب خود را نیز بپذیرد. او می‏تواند نسبت به هدایت‏های الهی شاکر و پذیرا یا سرکش و ناسپاس باشد. امّا در برابر سرنوشت و اعمال خود، سرنوشت دیگران و امانت الهی مسئول و پاسخگو خواهد بود. آزادی و اختیار انسان به هیچ وجه از مسئولیت‏های فردی، خانوادگی، اجتماعی و انسانی او نمی‏کاهد. بنابراین آحاد جامعه اسلامی نسبت به تأمین آزادی، استقلال و امنیت خود و جامعه خود مسئولیت دارند و برای ساختن و آبادانی آن باید با قوت و اقتدار پای در عرصه تلاش و فعالیت گذارند و زمینه‏های توسعه همه جانبه و عزتمند کشور اسلامی را فراهم سازند. هشت. اصل مشارکت عمومی؛ برابر این اصل، از یک‏سو دولتمردان و مسئولان نظام اسلامی موظف و مکلف‏اند که از استبداد و خودکامگی و خودرأیی بپرهیزند و آحاد افراد جامعه را در نظام تصمیم‏سازی و تصمیم‏گیری مشارکت دهند و زمینه‏های حضور فعال و سازنده همه اقشار و طبقات و اقوام و قومیت‏ها را در عرصه‏های مختلف اجتماعی فراهم سازند، و از سوی دیگر بر تک تک مسلمانان فرض و واجب است که نسبت به سرنوشت خود و جامعه خود بی‏تفاوت نباشند و از ارائه مشاوره‏های مفید و سازنده دریغ نورزند و با انتقادهای صالحانه و مصلحانه خود بسترهای لازم را برای اصلاح هر چه بیشتر و بهتر امور فراهم سازند. دو اصل اساسی مشاوره و امر به معروف و نهی از منکر از یک سو مشارکت عمومی اعضای جامعه اسلامی را گوشزد می‏کند و از سوی دیگر با برقراری نظام جامع نظارت عمومی و مردمی مانع خیره‏سری و انحراف صاحب‏منصبان دولتی می‏شود. نه. اصل عزت و اقتدار اسلامی؛ برابر این اصل، جامعه اسلامی باید از هر جهت در استقلال کامل قرار گیرد و هیچ نوع وابستگی و ارتباطی که حاکی از نوعی سلطه و استیلای بیگانگان بر سرنوشت و امور جامعه اسلامی باشد، در روابط بین‏المللی دولت اسلامی وجود نداشته باشد. گروههای سیاسی، اجتماعی، قومی و قبیله‏ای به هیچ عنوان حق ندارند در فرایند فعالیت‏های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و یا اقتصادی خود به گونه‏ای عمل کنند که مایه‏های دخالت و استیلای بیگانگان در امور جامعه اسلامی فراهم شود. گروههایی که دست دوستی به کفار و بیگانگان می‏دهند، بواقع خود را از جرگه مسلمانان و جامعه اسلامی خارج می‏کنند و با زیر پا گذاشتن عزت اسلامی خود، عزت و اقتدار جامعه اسلامی را نیز مخدوش می‏کنند. بنابراین اصل، دولت اسلامی موظف به مراقبت کامل بر روابط خود با سایر دولت‏ها و نیز ارتباطات پنهان و آشکار گروههای مختلف سیاسی، اجتماعی و قومی است تا کوچک‏ترین خدشه‏ای به عزت و اقتدار جامعه اسلامی وارد نشود. بر این اساس، در جامعه اسلامی رأفت و مهربانی نسبت به آحاد مسلمانان و مؤمنان و نیروهای اجتماعیِ خودی و شدت و سخت‏گیری نسبت به بیگانگان و مطامع نامشروع آنها و تبری و دوری از دسیسه‏ها و مکائد شیطانی آنان، از جمله اصول و ارزش‏های ثابت و لایتغیری هستند که همه فعالان عرصه‏های مختلف اجتماعی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و... باید با کمال دقت و ظرافت نسبت به آنها پای‏بند و متعهد باشند. علاوه بر اصول یاد شده که به منظور رعایت اصل اختصار به اجمال مورد اشاره و بررسی قرار گرفت، اصول معتبر و مترقی دیگری نیز وجود دارد که در فرهنگ و آموزه‏های الهی اسلام مورد عنایت و تأکید قرار گرفته و در صورت مراعات آنها ـ چه از سوی کارگزاران نظام اسلامی و چه از سوی آحاد اعضای جامعه اسلامی ـ روابط داخلی و خارجی مسلمانان به نحو مطلوبی تنظیم و کلیه حقوق مشروع و قانونی قومیت‏ها و گروهها و اقشار اجتماعی تأمین می‏شود، ضمن آنکه مصالح عمومی و منافع جامعه اسلامی نیز در حد اعلای خود مراعات می‏گردد. ملاحظه می‏شود که تنظیم روابط داخلی و خارجی در نظام اسلامی مبتنی بر اصول منطقی و حکیمانه‏ای است که هیچ گونه تعصب جاهلانه و بی‏منطق در آن راه ندارد. پیامبر عظیم الشأن اسلام هر نوع عصبیت را، از خصلت‏های جاهلیت قبل از اسلام برشمرده و امیر مؤمنان علی(ع) نیز توصیه می‏کند که اگر لامحاله ناگزیر از داشتن تعصب هستید، برای یاری حق و استمداد درماندگان و نیازمندان تعصب داشته باشید نه برای قومیت و نژاد و زبان و سایر عناصر اعتباری مادی و غیر الهی و غیر حقیقی خود.

 

نویسنده: محمدرضا احمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد