makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

گفتمان قوم گرایی یک فتنه غربی است

 نوشتار زیر مقدمه کتاب "توطیه های تجزیه خوزستان " نوشته منوچهر یزدی میباشد که بواسطه شمول و اهمیتش جهت آشنایی خوانندگان با توطیه های استعمار و یکی از موثرترین ابزارهایش - قبیله گرایی - در زیر آورده می شود.

...بنظر میرسد یک بار دیگر برخی روشنفکران مدعی آزادی ، فرصت را برای فرود آوردن آخرین ضربه‌ها بر پیکر استقلال و تمامیت ارضی ایران مناسب تشخیص داده‌اند و هم‌‌چون سالهای گذشته گاه دانسته و زمانی ندانسته آب بر آسیاب دشمن میریزند .. ! برای جلوگیری از اشاعة این اندیشه‌های مخرب ، مسائل را از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار میدهیم تا نسل جوان کشور از کم و کیف این نظریه‌پردازیهای وحدت‌شکن و نقش‌سیاست ‌های بیگانه در طول زمان برای تجزیه خوزستان آگاه گردد .

آنچه که برخی از روشنفکر نماها تحت عنوان قوم‌گرایی یا ملت‌سازی!! در حوزه‌های جغرافیایی یک کشور بویژه ایران زمین طرح می‌کنند ناشی از دو دیدگاه است :

1دیدگاه لیبرالی و مارکسیستی که به " حق تعیین سرنوشت و خودمختاری اقوام " می پردازند منشاء ظهور و بروز این تفکر مغرب زمین است .

2دیدگاه بین‌المللی ، که از طریق آثار سیاسی و کتاب های شرق‌شناسان غربی ، به کشورهای خاورمیانه بویژه ایران راه یافته است

متأسفانه هر دو نگاه ، مطالعات و تحقیقات شرق‌شناسان در جهت حفظ منافع استراتژیک قدرتهای استعماری انجام شده است و همین دولت‌‌های استعمارگر بوده‌اند که از ثمرة کوشش‌های علمی جهت‌دار محققین برای شناسایی اقوام و تیره‌های هر جامعه استفاده ابزاری کرده‌اند . بعنوان مثال می‌توان به بخشی از اظهارات " لرد کرزن " سیاستمدار معروف انگلیسی در مجلس لردها اشاره کرد :

« ….. آشنایی ما نه فقط با زبان مردم شرق بلکه با رسوم، احساسات، سنت‌ها، تاریخ و مذهب آنها و توان ما برای درک آنچه میتوان از آن به عنوان خلق و خوی شرق نام برد– یگانه مبنایی است که با تکیه بر آن ، احتمالاً ، قادر خواهیم بود موقعیت کسب شده کنونی را در آینده نیز برای خود محفوظ نگاه داریم ….. » !!

بدین ترتیب مطالعات شرق‌شناسان در خدمت قدرتهایی بود که در پی کسب بازار تجارت و معادن و منابع بودند و برای حفظ منافع غارت شده و تسلط بر آبها و رودخانه‌ها و مناطق سوق‌الجیشی از طرق نظامی و سیاسی و یا فرهنگی دنبال میکردند.

یکی از اشکالات عمده تحقیقات شرق‌شناسان و جاسوسان غرب این بوده است که آنان شرایط زیست و اوضاع اقلیمی و فرهنگ کشور خود را ملاک و معیار بررسی‌ها قرار میدادند و از درک چگونگی ادامه حیات اقوام ایرانی با زبان‌ها و مذاهب مختلف عاجز بودند و علل پایداری میراث فرهنگی و تمدن درخشان ایران را با یافته‌های ذهنی و سیاسی خود مورد کنکاش قرار میدادند و از این راز بزرگ تاریخی تعمداً عبور میکردند که اختلافات زبانی ، مذهبی و نژادی تا اواسط قرن بیستم هیچگاه نتوانسته رشته‌های الفت و وحدت و یکرنگی و همکاری ایرانی‌ها را از هم بگسلد . آنان ریشة اتحاد اقوام ایرانی که به غنای زبان پارسی و هنر و شعر و موسیقی و معماری و بالاخره میراث فرهنگی انجامیده را مورد هدف قرار داده و حضور چشمگیر نویسندگان و شعرا و ادبای ایرانی در میان آذری‌ها ،کردها ، بلوچ‌ها و عربهای خوزی را ندیده گرفته‌و برای هر قوم تاریخی جداگانه ساخته‌اند … !!

شرق‌شناسان روسی ، آلمانی ، انگلیسی و فرانسوی از قرن نوزدهم به بعد مروج اندیشة ناسیونالیسم قومی شدند زیرا رقابت کشورهای اروپایی بر سر مستعمرات و چپاول و غارت ملت‌ها ایجاب میکرد تا به تضعیف کشورهای مشرق زمین بپردازند . دولت انگلستان برای جلوگیری از نفوذ روسیه ، اندیشه‌های قومی را در میان ترکهای عثمانی و آذریهای آذربایجان و آسیای مرکزی اشاعه میداد . روسها نیز متقابلاً به تحریف تاریخ و قوم‌پروری و ملت‌سازی در اراضی تحت نفوذ انگلیس‌ها میپرداختند .

پس از جنگ‌دوم جهانی آمریکایی‌ها نیز به صف مستشرقین پیوستند و باصرف بودجه‌های کلان – مطالعه در زمینة اقوام خاورمیانه و قوم‌گرایی را در دستور کار دیپلماسی خود قرار دادند و در نتیجه صف استعماری غرب در برابر شرق کامل شد و آرشیو سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی اروپاییها از این قبیل تحقیقات انباشه گردید .. !

به عنوان مثال " ولادیمیر مینورسکی Vladimir – Minorskey " شرق‌شناس معروف روسی به ریشه‌های اقوام کرد پرداخت و "جورج راولینسون" شرق‌شناس انگلیسی قوم بلوچ را مورد مطالعه قرار داد و نیز " لرد کرزن " انگلیسی ، ناسیونالیسم بلوچ را تعریف کرد ولی شگفت که کتب و مقالات ده ها جاسوس شرق‌شناس در بلوچستان از اعتبار تاریخی و علمی برخوردار نگردید ولی متاسفانه مستمسکی برای قلب تاریخ و ایجاد بحران فرهنگی و سیاسی در منطقه شد .

نویسندگان و شرق‌شناسانی از قبیل لرد کرزن ، " دایمز Dames " ، " هیوز" ، " سرهنری یوتینگر" افسر انگلیسی که برای کمپانی هند شرقی کار میکرد و" هاستلر " ( مروج پان ترکیسم) " زرموف" و " چارموی" روسی ، " اسکارمان" آلمانی و دهها نفر دیگر هویت‌های قومی را مطرح کردند که متاسفانه روشنفکران قوم‌گرای قرن بیستم با بهره‌جویی از این آثار به میدان ناسیونالیسم قومی پای نهادند - بدون آن که توجه داشته باشند اکثر این تحقیقات با پشتوانة مالی سازمان های اطلاعاتی و به نیت جلب اقوام مختلف و تضعیف قدرت حکومت مرکزی دول رقیب و افزایش نیروی گریز از مرکز در بین اقوام و تیره ها بوده است. متأسفانه برخی قلم‌بدستان قوم‌گرا که مروج اندیشه‌های " پان ترکسیم و پان عربیسم و پان اسلامیسم " می باشند تحت ‌تأثیر آثار شرق‌شناسان غربی بوده و با استناد به این مطالعات جهت‌دار ، جامعه ایرانی را که در حال گذر از دوران انسداد سیاسی به سوی توسعه سیاسی است با نگرانی‌هایی مواجه ساخته‌اند . …. .

اقدام به پررنگ کردن تفاوت لهجه‌ها ، زبان‌ها و مذاهب اقوام ایرانی در شرایط حساس فعلی نه یک کوشش فرهنگی است و نه دلسوزی برای ایران …. ! بدون تردید بررسی نیازهای اقوام و تیره های ایرانی فقط در چهارچوب یک ایران آزاد و مستقل و بدور از تنش‌های داخلی تحت " حاکمیت ملت " مقدور است و بس . آنان که از مجموعة قانون اساسی جمهوری اسلامی – در پی اجرای اصول 15 و 19 آن میباشند چرا اصل مربوط به حقوق ملت را فراموش کرده‌اند ؟ چرا به تضاد قوانین مجازات اسلامی با قانون اساسی اشاره‌ای ندارند ؟

آیا کسانی که نسخة فدرالیسم برای جامعه ایران می‌پیچند شرایط اجتماعی ، سیاسی و جغرافیایی کشور را درک کرده‌اند ؟ آیا کسانی که امروز دغدغه خاطرشان زبان اقوام است توجه دارند که استقلال زبان ترکی ، کردی و عربی و گسستن آن از زبان فارسی ، سرآغازی است برای توطئه های بعدی و سپس تجزیه و جدایی ؟ !

ملت ایران از تاریخ معاصر خود آموخته و بیاد دارد که در جنگ‌جهانی دوم و بهنگام توطئه جدایی آذربایجان سران فرقه دمکرات به اولین مطلبی که پرداختند مسأله " استقلال زبان ترکی و جدا شدن آن از حوزة زبان رسمی کشور بود" .

" پیشه‌وری " که روزنامه آژیر را در تهران به زبان فارسی منتشر میکرد در "روزنامه آذربایجان " ارگان فرقه دمکرات به نوشتن مقالات ترکی اقدام کرد . فرقه دمکرات در آغاز فقط مسأله زبان را مطرح و آنگاه گام به گام به سوی جدایی آذربایجان از پیکره ایران زمین پیش رفت ….. !

ملت ایران بیاد دارد که مطالبات " پیشه وری ها و غلام‌یحیی‌ها " براساس خواست و نیاز مردم آن سامان نبود بلکه پشت سر این ماجرا ، سیاست سلطه‌گر شوروی قرار داشت و به همین دلیل هنگامیکه مذاکرات " قوام السلطنه " با " استالین " به نتیجه دلخواه رسید ، روسها از آذربایجان عقب‌نشینی کردند و ارادة مردم آزاده آذربایجان پیشه‌وری و دار و دسته‌اش را فراری داد … !

قلم ‌بدستان قوم‌گرای امروزی با تحریف رویدادها و جعل وقایع و سیاسی‌کاری ، محدودة فرهنگی جامعه بزرگ ایران را که از محدودة سیاسی و جغرافیایی آن به مراتب بزرگتر و بیشتر است نادید گرفته‌اند و با ایجاد اختلافات مذهبی و زبانی ، قدرت عظیم یک ملت را بسوی فروپاشی سوق میدهند بدون آن که خود صاحب اقتداری گردند …. سابقه تاریخی گواه است جاهایی که از سرزمین مادر جدا شده‌اند بصورت یک لقمه چرب و نرم توسط غول‌های اقتصادی و سیاسی بلعیده شده و حقوق مردم آن سامان بکلی از بین رفته است !

پاینده ایران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد