makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

تجزیه طلبان بلوچ ٬قربانیان توسعه طلبی امپریالیسم

در طول تاریخ سلطنتی مدرن، شیوه «تفرقه بینداز و حکومت کن» عنصری اساسی در سیاست کشورهای اروپایی کوچک و تهی از منابع برای تصاحب ملت های بسیار بزرگ و پر جمعیت و سرشار از منابع طبیعی بوده است. گفته می شود که برای هر افسر بریتانیایی در هند، 50نیروی مسلمان، هندو و سیک وجود داشت. اشغال آسیا و آفریقا توسط افسران سفیدپوست اروپایی هدایت می شد و جنگ را سربازان سیاهپوست و زردپوست انجام می دادند. تفاوت های مذهبی، فرقه ای، منطقه ای، نژادی، قبیله ای و دیگر تفاوت ها همگی بهانه های سیاسی می شدند تا مردم استثمار شوند. این گونه بود که شرایط برای امپراتوری مهیا می شد تا مردم را به جان هم بیندازد و سپس کشور هدف را شکست دهد. در دهه های اخیر توسعه طلبان ایالات متحده سردمداران بزرگ استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن» شده اند.

در 1970سازمان سیا تغییری را در سیاست خود ایجاد کرد، تغییری از فضایل دوگانه کاپیتالیسم و دموکراسی، به فعالیت هایی مثل کمک مالی و رهبری مذهبی و نژادی و کمک به سردمداران منطقه ای علیه هر حکومت ملی مستقل و یا هر حکومت ملی که با توسعه طلبی جهانی آمریکا دشمن است.

ایالات متحده در توسعه طلبی از دو روش استفاده می کند: یکی حمله مستقیم نظامی و دیگری برافروختن شعله جنبش های تجزیه طلبانه که می تواند به رویارویی نظامی نیز منجر شود.

توسعه طلبی در این قرن تجربه های وسیعی از هر دو روش در بسیاری از کشورها از جمله عراق، ایران،  سومالی، سودان،  فلسطین و ... داشته است. در حقیقت در هر کشوری که ایالات متحده نتواند یک رژیم ثابت وابسته به خود را داشته باشد، با کمک مالی و بزرگ کردن سازمان های تجزیه طلب آن کشور  و استفاده از رهبرانی که مسایل مذهبی، نژادی و منطقه ای را دستاویز خود قرار داده اند، این فعالیت ها را انجام می دهد.

همانند اصول توسعه طلبی سنتی، واشنگتن فقط در کشورهایی از جدایی طلبان حمایت می کند که حکومت آنها ازپذیرش امپراتوری ایالات متحده سرباز می زند. به بیان دیگر، ایدئولوژی امپریالیسم نه «ریاکارانه» است و نه مربوط به «استانداردهای دوگانه» (همان طور که توسط منتقدان لیبرالشان متهم می شوند) بلکه آنها علناً با سنجش همه جنبش های تجزیه طلب با محک «پذیرش امپریالیسم»، معیارهای تعریف شده خود را اعمال می کنند. در مقابل منتقدان امپراتوری ایالات متحده هم از این جنبش ها به اسم «حق تصمیم برای خود» حمایت می کند.

تجزیه طلبی ٬یک رژیم دست ساز عروسکی فراهم می کند و در جهت مقابله با کشورهای همسایه که مخالف چپاول امپریالیسم هستند کار می کند. در مورد قضیه عراق، تجزیه طلبان کرد که مورد حمایت آمریکا هستند، اهداف امپریالیسمی ایالات متحده را دنبال می کنند تا رقیب را منزوی سازند، و درصدد ایجاد اتحادی بین المللی هستند تا اینکه بر حکومت مرکزی فشار آورده و آن را تضعیف کنند. واشنگتن حکومت مرکزی را متهم به نقض حقوق بشر می کند و روی آن تبلیغات جهانی انجام می دهد. تجزیه طلبان مثل نیروهای تروریست برای حمله کردن به بخش های استراتژیک اقتصادی حکومت مرکزی پشتیبانی می شوند و با اطلاعات واقعی یا ساختگی هدایت می شوند مثل آنچه در بین کردها و دیگر گروه های اقلیت نژادی در ایران رخ داد.

خلاصه اینکه در هر منطقه ای که آمریکا و کشورهای غربی از تجزیه طلبان آن حمایت و کمک مالی کرده،  استانداردهای زندگی کاهش یافته، منابع عمومی غارت شده و فساد سیاسی به سطح پیش بینی نشده ای رسیده است.

در این میان کشور مستقلی مانند ایران که از تعدد اقوام بسیاری بر خوردار است و سلطه ی بیگانگان را بر خود نمی پذیرد ٬مورد هدف نا مشروع توسعه طلبی امپریالسیم از را اختلاف اندازی بین اقوام و دولت مرکزی قرار می گیرد .حمایت از اشخاص تجزیه طلب از جمله افراد نا آگاه و خود باخته قوم بلوچ  که بیشترشان در خارج از ایران زندگی می کنند و از وضع خوب زندگی قوم و طایفه ی خود خبری ندارند باعث شده تا ملعبه ی دست استکبار جهانی قرار گیرند و از روی نادانی و تعصب با آنها همکاری و با مردمان خود دشمنی کننند و دست به فعالیتهایی بزنند که فقط از آن امپریالیسم سود می برد .

 شعار ایجاد کشور فدرالیسمی زیر نظر دولت مرکزی در بین خارج نشینان بلوچ  شعاریست پوچ و بی مغز زیرا از سر نا فهمی و ضعف در شناختن دشمن داده می شود . تاریخ نشان داده است که بر پایی چنین شرایطی با شعار تشکیل کشور فدرالیستی در پایان به ادعای استقلال و در نتیجه تجزیه شدن ختم می شود .

این هدف نهایی امپریالیسم برای سلطه بر جهان است و راه چپاول منابع کشورهای تجزیه شده می باشد . این نقطه ی شروع بی ثباتی و نیاز مندی یک کشور به امپریالیسم خواهد بود ٬ در واقع تن دادن به این خواسته مذبوحانه یعنی مشروع دانستن  وضعیتی که در آن هیچ عزت و سر بلندی برای مردم آن کشور باقی نمی ماند .

باید به این پرسشها پاسخ داد که چرا برخی افراد قوم بلوچ که دم از تجزیه ی ایران میزنند در خارج از ایران در رفاه کامل با حمایت کشورهای غربی که کینه توزی  آنها با این مرز و بوم و مردم آن به وضوه آشکار است زندگی می کنند و هرز چندگاهی از روی سیری کاذب اوروق جدایی طلبی می زنند ؟

به چه دلیل می خواهند هویت ایرانی را از قوم بلوچ بگیرند و هویت از قبل طراحی شده توسط امپریالیسم  را بر پیشانی عزیزان قوم بلوچ بزنند؟

 چرا خود را که افرادی خائن به وطن هستید بعنوان نمایندگان تام الاختیار هم وطنان قوم بلوچ معرفی می کنید و بجای آنها تصمیم میگیرید ؟

آیا دمکراسی مد نظر شما این شکلی است که به خود اجازه می دهید که برای دیگران تصمیم بگرید؟

آیا جای اندیشیدن به این موضوع نیست که چرا دشمنان ملت ایران از شما که از وطن خود فرار کرده اید پشتیبانی بدون قید و شرط می کنند ؟

اینها سوالاتی بدون پاسخ برای قوم بلوچ  و دیگر افراد واقع بین جامعه ی ایرانی می باشد.


نویسنده:عرفان عزیزی

erfanazizy@rocketmail.com

18 مهر 1390 شمسی

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:48

با سلام
این موضوعی که شما بدان اشاره کردید موضوع مهمی است زیرا نه تنها در ایران امپریالیسم مشغول فعالیت است بلکه در تمامی دنیا برای توسعه طلبی خود فعالیت می کند و این را باید صاحب نظران و اهل فن مورد نظرشان باشد که استکبار واقعا است و خیلی باید مواضب فریبکاری آن بود

هاشم سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:20

سلام
من فکر نمی کنم که هیچ قوم ایرانی که در ایران زندگی می کند به فکر این باشد که روزی کشورش را تجزیه شده ببیند .
این تفکر فقط مختص کسانی است در کشورهای استکباری مفت و مجانی نشسته و بدور از نگرانی برای وطن نظریه می دهند.

سمانه چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:06

با سلام خدمت شما
من احساس می کنم باید جمهوری اسلامی با اقوام طوری برخورد کند که هیچ وقت نا راحت نشوند و به حقوق خود برسند و این فکر را نکنند که روزی بخواهند از ایران جدا شوند با بهانه ندیده شدن.
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد