امروزه انگیزه تحرک قومیتها جدی است. دشمن مشغول تحریکات است. دشمن را نباید دست کم گرفت.مراقب باشید. این از جمله چیزهای بسیار مهم است. احساس میشود دستهایی در جریان هستند برای اینکه زماماین کار را از دست دولت خارج کنند. (مقام معظم رهبری)
هدف اصلی این نوشتار، بررسی عوامل بالقوه چالشهای قومگرایی بر امنیت ملی است. منظور از قومگراییدر اینجا سیاسی شدنِ علائق زبانی، مذهبی و سایر مظاهر کهن و تبدیل شدن آن به عناصر اصلی بسیج سیاسیدر فرآیند سیاسی جامعه است. امنیت ملی نیز در این نوشتار به شاخصهایی نظیر بیثباتی سیاسی، اجتماعیو خلل آوردن بر وحدت ملی مربوط میشود و به مفهوم سیاسی صرف نیست بلکه ابعاد اجتماعی آن را نیزدربرمیگیرد.
نا امنیهای اجتماعی و سیاسی داخلی میتواند از عرضههای خارجی نیز نشات گرفته، با تهدیدات بیرونینسبت به امنیت ملی کشور نیز ارتباط پیدا کند.
لذا امنیت ملی تنها به امنیت حاکمان یا گروههای اکثریت قومی در جامعه مربوط نمیشود، بلکه تمام عناصرگوناگون، چون زبان، مذهب، نژاد و منافع ملی را دربرمیگیرد. بدین ترتیب امنیت ملی به سود همه قشرها وشهروندان موجود در درون مرزهای جامعه ملی بوده، هرگونه چالش یا تهدید نسبت به آن، تاثیر منفی خود را برهمه قشرها و گروههای اجتماعی به جای خواهد گذارد.
ادامه مطلب ...
جوامع در حال توسعه را از نظر بافت جمعیتی اکثرا اقوام و مذاهب گوناگون، متنوع و متکثر تشکیل میدهند. بحث کثرتگرایی قومی زمانی مطرح میشود که در جامعه افراد، گروهها و طبقات متنوع با ساختارهای متفاوت قومی و مذهبی، تضادهای فکری، تفاوتهای رفتاری و… حضور داشته باشند.
تعریف اصطلاحی قومیت آن است که افراد و گروههایی که در جامعه حضور دارند دارای وابستگیهای مشترکی مانند زبان، ادبیات و فرهنگ عمومی، باورها، ارزشها و مشترکات قومی، نسبی و مذهبی هستند. این افراد به خاطر رویارویی با چالشها، تهدیدات، فرصتها و تحولات جدید وابسته و آمیخته به هم بوده و هستند.
منطقه ما عموما و کشور جمهوری اسلامی ایران بالاخص، منطقهای کثیرالقومی و با دو مذهب عمده (تشیع و تسنن) و اقلیتهای دینی متنوع میباشد؛ از این رو میتوان ادعا نمود که جامعه ما یک جامعه متنوع و متکثر قومی و مذهبی میباشد که یک نظام مقتدر سیاسی و مردم سالاری دینی بر آن حاکم است.
ادامه مطلب ...
وبلاگ نوهان با طرح موضوعات مهمی مانند : بررسی تبعیض میان بلوچ و سیستانی، روشنفکری بلوچ نشان داده است که با رصد و درک چالشهای فراروی توسعه استان و قوم بلوچ میتواند از یکطرف بهبود جامعه و مردمانی که به آنها تعلق دارد کمک کند و از طرفیی دیگر نیز به فضای نحیف وبلاگ نویسی بلوچ یاری رساند.
هرچند در این پست میخواهیم به یاداشت و سوالهای نوهان در مساله روشنفکری بپردازیم اما حیفم میآید که از یاداشت ایشان درباره تبعیض میان قوم بلوچ و سیستانی بدون نظر رد شوم. چنانکه «نوهان» نشان داد و بیان کرد فاصله اجتماعی میان قوم سیستانی و بلوچ روز بروز بیشتر میشود و به یک رابطه خصمانه تبدیل شده است. چرا اینگونه است؟ نوهان مفصلا «بحث کرده است. اما اگر تئوریسینها و لیدرهای قوم سیستانی در صدد آسیب زدایی از این پدیده یعنی» تبعیض «بر نیایند خیلی سخت نیست که تضاد های خونینی را در آینده شاهد نباشیم. کما اینکه یکی از از علل بروز و ظهور تروریسم از نوع مالکانی آن بر می گرددبه همین تضادها.»
قسمت دوم و پایانی : از شنبه های«حرف» تا جمعه های «عمل» روشنفکران بلوچ راه بسیار هست.
.........7- در بحث تغییرات و تحولات اجتماعی دو مقوله خیلی مهم هستند.مقوله اول : ساختارها و تغییرات اجتماعی و مقوله دوم: نخبگان و تغییرات اجتماعی است . ساختارهای قوم بلوچ چگونه است؟ آیا این ساختارها در ذات خود پذیرای تحول و تغییر هستند ؟ آیا نخبگان و روشنفکران در این ساختارها توانایی تغییر و تحول را دارند ؟ بگذریم از بحث های بسیار مهم مانند اینکه چرا تغییر؟ و تغییر برای رسیدن به کدامین هدف و باز ابزارهای ایجاد تغییر چیست و کدام است؟ و از همه مهمتر با ساختاری مهم بنام دولت چگونه کار کرد؟
اما اگر نگاهی بیندازیم به ساختارهای قوم بلوچ در همان نگاه اول متوجه می شویم که ساختارها چه قدر خشک و غیر قابل انعطافند . اصلا" یک روشنفکر در مواجهه با پدیده ای بنام " طایفه و سلسله مراتب آن " که به اعتقاد همه مانع تحول و تغییر و توسعه استان چه ابزارهایی در اختیار دارد؟
پ- رویای فدرالیسم:فدرالیسمی را که امروزه بهویژه در محافل چپ ایران- بیشتر از سوی برخی از نخبگان قومی- عنوان میشود، توهمی شاعرانه بدون توجه به تاریخ و سنتهای ما و بدون مطالعه در تاریخ، سرنوشت مشترک و الزامهای فدرالیسم است.
در آغاز، فدرالیسم برای تاسیس دولت ملی در مورد جوامعی بود که به دلیلهای گوناگون توانایی تشکیل دولتی متمرکز را نداشتند و از سوی دیگر میخواستند با اتحاد میان خود در برابر دشمن مشترک ایستادگی کنند.
در آغاز، فدرالیسم برای تاسیس دولت ملی در مورد جوامعی بود که به دلیلهای گوناگون توانایی تشکیل دولتی متمرکز را نداشتند و از سوی دیگر میخواستند با اتحاد میان خود در برابر دشمن مشترک ایستادگی کنند. همه جوامعی که در جستوجوی تعادلی شایسته میان وحدت ملی و چندگانگی ساختاری (قومی، مذهبی، زبانی و غیره) بودند، فدرالیسم را به عنوان یک نظریه سیاسی پذیرفتند اما توفیق، رفیق اکثر آنان نبود.
ادامه مطلب ...
به نقل از کیهان٬«اولاف پالمه دوباره ترور شد. او این بار وقتی ترور شد که کسانی به نام وی در سوئد گردهم آمدند و با سوابق مبارزه با امپریالیسم، از آمریکا و غرب خواستند مردم ایران را تحت فشار محاصره اقتصادی قرار دهند.»
این مطلب را پایگاه «لیبرال- دموکرات» به قلم حسن بهگر از عناصر اپوزیسیون خارج نشین مورد تاکید قرار داد و نوشت: روزنامه سوئدی SVD از کنفرانس ایرانی مدعیان «اتحاد برای دموکراسی» که شهریار آهی سازمانده آن بود گزارشی تهیه نموده و با دو نفر از شرکت کنندگان در این کنفرانس عبدالله مهتدی رهبر سازمان کومله و سعید قاسمی نژاد مصاحبه کرده است. عبدالله مهتدی رهبر کومله در عین اینکه معترف است که مردم عادی از این تحریم ها در رنج و عذاب هستند ولی می گوید به هر صورت این بهایی است که مردم باید پرداخت کنند. مشخص نیست کسانی که بیرون از گود نشسته اند چگونه می توانند در این مجمع و آن کنفرانس از رنج و عذاب مردم مایه بگذارند. تازه در حالی که خود به خوبی می دانند که قادر نیستند کوچکترین ضمانتی در باب کارآمدی تحریم یا حتی جنگ برای مقابله با نظام اسلامی بدهند. مهتدی می افزاید؛ «اگر حمله به ایران در مقیاس کوچکی انجام پذیرد ممکن است رژیم جان به در ببرد اما با یک حمله در مقیاس بزرگ تصور نمی کنم رژیم زنده بماند.»
ادامه مطلب ...
ب- جهانیسازی :همانگونه که در پیش گفته شد، ملت تجلی شکلگیری اراده ملی- مرکب از همه گروهها اعم از قومی و غیره- است. به همین دلیل باید همه گوناگونیهای گروههای مختلف حفظ شود وگرنه در روند جهانیشدنِ کنونی که خواستار متحدالشکلشدن همه اقوام و ملتهاست،(۱۲) همه ویژگیهای هویت ملی از میان خواهد رفت. از این روی، میبینیم دولتها و نخبگان اروپایی درصدد پیداکردن راه حلهایی برای جلوگیری از جهانروایی هستند:
در این کشورها هریک از دولتهای ملی با توسل به ابزار گوناگون، کوشش لازم را برای حفظ گوناگونیهایی که تشکیلدهنده هویت آنان است، انجام میدهند. زیرا در برابر نیروی جهانمداری که یکسانساز، قهار و خوارانگار است، حاکمیتهای ملی قرار دارند که نمیخواهند ویژگیهای خود را از دست بدهند.
می دانیم ایرانیان خارج از کشور به سبب سرخوردگی از اپوزیسیون، فاقد علاقه به ارتباط گیری مجدد با اپوزیسیون است، به گونه ای که رابطه خود با اپوزیسیون را قطع کرده اند.
به گزارش دیلی نیوز در تاریخ 20 آگوست (29 شهریور) دست به انتشار مقاله ای زد که در آن به وضوح دورنمای ناامیدی اپوزیسیون به تصویر کشیده شده است.
نویسنده پارس دیلی نیوز با اشاره به تلاش های بی حاصل بخشی از اپوزیسیون برای سرگرم کردن خود نوشت: «مدت زمان طولانی است که سکان کشتی درهم شکسته بخشی از اپوزیسیون در اختیار کسانی است که بیشتر بر پایه علایق شخصی خود، بنا دارند شرایط یک ائتلاف سیاسی را در بین گروه های گوناگون اپوزیسیون که به دمکراسی، منشور جهانی حقوق بشر و دست آخر به یک نظم سیاسی عرفی (سکولاریسم) باور دارند، فراهم آورند.»
ادامه مطلب ...
«برخی لایه های اپوزیسیون با تشکیل نشست هایی در واشنگتن، لندن، پاریس، کلن و اخیرا استکهلم، به دنبال دریافت کمک های مالی و سیاسی آمریکا، اسرائیل و چند کشور اروپایی هستند.»
این مطلب را منوچهر صالحی از اعضای اپوزیسیون خارج نشین عنوان کرد. وی در مقاله ای که از سوی سایت های اخبار روز، ایران گلوبال، بالاترین و سایت بنی صدر منتشر شده، تصریح می کند: اکنون پروژه اپوزیسیون سازی دلالان سیاسی در جریان است. در آمریکا هر دو حزب، امکاناتی را در اختیار بخشی از اپوزیسیون قرار می دهد. موسسه هوور که اتاق فکر حزب جمهوری خواه است در دوران جرج بوش، موسسه پروژه دموکراسی برای ایران را راه انداختند که عباس میلانی یکی از گردانندگان آن بود. در آن دوره موسسه هوور، با دعوت چند سیاستمدار اصلاح طلب از ایران و نیز چند چهره اپوزیسیون خارج نشین، سمیناری برگزار کرد. موقوفه کارنگی نیز که اتاق فکر حزب دموکرات است، کار مشابهی را با حضور کسانی چون کریم سجادپور و شهرام چوبین انجام می دهد.
ادامه مطلب ...
(قسمت اول): چنانچه پیشتر اشاره کردم در این یاداشت سعی خواهم کرد در حد بضاعت نظری داشته باشم بر یاداشت آقای بلوچزهی.
1- این سخن درست است ، که روشنفکران معمولا" جمعیت قلیلی از جوامع را چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی به خود اختصاص می دهند. و البته جمعیت روشنفکر هر جامعه ای تابعی است از ترویج علم وعقلانیت در آن جوامع. و باز به قول مهندس بازرگان برای اینکه ما نقاشی در حد نقاشان بزرگ داشته باشیم باید از لحاظ کمی نقاشان زیادی را تربیت کرده باشیم تا یکی از آنها چهره برجسته ای شود. بنابراین برای اینکه ما به عدد روشنفکران جامعه بیفزاییم باید تحصیلکردگان زیادی را بتوانیم تربیت کنیم تا عده ای قلیل از آنها بتوانندروشنفکر به مفهوم واقعی شوند. همینجا نیاز می بینم که که توضیح بدهم که هر تحصیلکرده ای روشنفکر نیست و الزاما" روشنفکران ما با تحصیل علوم و فنون و ایدئولوژیهای مختلف به این جایگاه نائل می شوند.
ادامه مطلب ...