makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

آموزش زبان بلوچی از توهم تا واقعیت

 آموزش زبان بلوچی مقوله ای است که حول آن بحث های زیادی مطرح شده ، ولی آنچه محرز است این مباحث به ندرت یک برونداد و خروجی موثر داشته ، زیرا در اکثر آن زبان و ادبیات بلوچی محور قرار نگرفته و یا بیشتر از سوی کسانی مطرح شده که نگرشی صرف سیاسی به آموزش زبان داشته اند در حالی که مقوله زبان و ادبیات یک مبحث کاملا" فرهنگی است.

کسانی را می شناسم که با وارد شدن و ابراز علاقه به زبان و ادبیات بلوچ و خود را یک آدم فرهنگی جلوه دادن ، سعی در معرفی خود به جامعه را داشته اند و با راه اندازی و یا شرکت در انجمن های چند نفره زبان بلوچی سر از انتخابات شورا و مجلس درآورده اند ، البته این هیچ اشکالی ندارد که یک فرهنگی به سیاست هم علاقه نشان دهد ، مشکل اینجاست که این افراد با برانگیختن حس ناسیونالیستی مردم، آموزش زبان را وسیله ای برای رسیدن اهداف سیاسی خود قرار دهند و به نوعی با روی آوردن به دروغ و تزویر، ره را یک شبه طی کنند.

به عقیده من اگر می خواهیم به مقوله زبان بپردازیم باید ابتدا آن را از سیاست زدگی بیرون بکشیم و علاقه مندان با نگرشی کاملا" فرهنگی به ارزیابی حال حاضر موقعیت زبان بلوچی در میان مردم بلوچ بپردازند و در ابتدای راه برای سوالات بسیاری که ممکن است با آن مواجه شوند ، پاسخی پیدا کنند.

آیا جامعه بلوچ رغبتی برای فراگیری آکادمیک زبان مادری خود دارد؟ آیا آموزش ندادن زبان بلوچی باعث از بین رفتن آن می شود؟ آیا متخصصینی وجود دارند که این زبان را بشناسند و به علاقه مندان آموزش دهند؟ آیا تا به امروز که من این سوالات را مطرح می کنم کسی برای راه اندازی یک آموزشکده زبان بلوچی اقدامی رسمی از طریق مراجع قانونی انجام داده است؟ اصلا" ضرورت آموزش زبان بلوچی در چیست؟ و بسیاری سوالات دیگر...

بگذارید منظورم از طرح سوال را در قالب یک مثال واضح تر بیان کنم ، هفته نامه مرز پرگهر از زمان آغاز بکار یعنی اوایل دهه هشتاد تاکنون در کنار زبان رسمی کشور صفحاتی به زبانی بلوچی نیز منشتر می کند ولی اگر نگاهی به آرشیو این نشریه بپردازیم می بینیم که این صفحات نویسندگانی همیشه ثابت داشته و مخاطبان آن صفحات بلوچی هم فقط نویسندگان آن هستند و کمتر دیده ام که دیگر مخاطبان به صفحات بلوچی حتی نگاهی بیندازند و در این وسط جای بسی تقدیر دارد از عوامل و دست اندر کاران نشریه که هنوز هم بر چاپ صفحات بلوچی اصرار دارند.

 روبرت صافاریان روزنامه نگار کهنه کار که از هموطنان ارامنه مان هست دیدی قابل تأمل در مورد بکار گیری زبان مادری در یک رسانه دارد ، وی در ستون هفتگی خود در روزنامه شرق می نویسد:« در بیشتر نقاط دنیا روزنامه‌های ارامنه به صورت دو زبانه یا به زبان کشور میزبان درمی‌آیند. «آکوس» از نشریات ارامنه ترکیه به سردبیری هراند دینک فقید که به دست متعصبان ترک ترور شد به زبان ترکی در می‌آمد و شاید به همین سبب بود که ترور او واکنشی چنان گسترده در میان روشنفکران ترک داشت و در تشییع جنازه او انبوهی از شهروندان ترک به خیابان‌ها ریختند و فریاد زدند «ما همه هراند دینک هستیم، ما همه ارمنی هستیم». منظور از این نمونه آن است که اگر می‌خواهی با جامعه بزرگ سخن بگویی باید به زبان جامعه بزرگ سخن بگویی. اما این خود پارادکسی است. زبان ارمنی بخش اساسی هویت ملی ارامنه تلقی می‌شود و انتشار نشریه به فارسی به معنی پذیرش این واقعیت می‌بود که این زبان کارآیی خود را به عنوان زبانی زنده از دست داده است. اما این امر از یک عدم تمایل به تعامل با جامعه بزرگ نیز آب می‌خورد. بسیاری از مسایلی که در روزنامه‌ای مانند «آلیک»( نشریه ارامنه که هشتاد سال است به زبان ارمنی در کشور منتشر می شود) منتشر می‌شوند، اصولا به درد جامعه بزرگ نمی‌خورند. علاوه بر این، زبان ارمنی حریم خصوصی امنی به وجود می‌آورد که در آن می‌توان با همزبانان خود (آن هم آنهایی که می‌توانند ارمنی را راحت بخوانند) گفت‌وگو کرد، بدون اینکه غیربداند چه می‌‌گویید. و با این‌گونه فقدان تعامل بین جامعه بزرگ و اقلیت قومی مفروض، طبیعی است که چند نسل طول بکشد تا جامعه بزرگ نامت را یاد بگیرد و شهروندان به مسایل جامعه کوچک تو علاقه نشان ندهند، هرچند این مسایل، مسایل جامعه بزرگ هم هست. به هر رو، «آلیک» با هشت دهه پیشینه انتشار، توانسته است نام خود را در تاریخ مطبوعات ایران و در حافظه جمعی جامعه بزرگ ایران ثبت کند. اقلیت‌های قومی و دینی به تجربه می‌آموزند که چطور با شرایط اجتماعی و سیاسی بسیار متفاوت همساز شوند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند.

 

کسان دیگری هم هستند که معتقدند یک زبان و گویش به هیج وجه از بین نمی رود و فقط ممکن است شکل آن تغییر  کند ، دکتر موسی محمود زهی استادیار دانشگاه ایرانشهر و از فعالین عرصه زبان و ادبیادت بلوچی در مقاله ای تحت عنوان « زوال یا بقای زبان بلوچی» که در گاهنامه دانشجویی سول چاپ شده به این موضوع اشاره داشته است:« در زبان شناسی یکی از اصول پایه ای، اصل"دیالکتیک زبانی" است. بر اساس این اصل، هیچ زبان یا گویشی به کلی از بین نمیرود، بلکه شکسته و از صورتی به صورتی دیگر تبدیل میشود. (ارانسکی،1378،ص28).  بر اساس این اصل، همه ی زبان ها به طور دائم شکسته و به گویش هایی تبدیل میشوند، و گویش های حاصل از آن زبان شکسته با وام دهی و وام گیری و تغییر و تحولات دیگر به زبان های جدیدی تبدیل میشوند. با توجه به این اصل، زبان بلوچی که هزاران سال زبان یک قوم مشخص بوده است، هرگز از بین نمیرود. ممکن است این زبان به گویش های دیگری بشکند  و حتی تغییر نام دهد، اما در ساخت زیرین زبانی خود همچنان پایدار خواهد ماند ، اصل مشهور دیگری به نام "نسبیت زبانی" وجود دارد که مطرح کنندگان آن را ورف و ساپیر میشناسند. بر اساس این اصل، عوامل محیطی و اجتماعی گویشوران یک زبان، تاثیر مستقیمی در حفظ یا تغییرات آن زبان دارد. یکی از عوامل اجتماعی نسبیت زبانی، حمایت مردمی سخنگویان آن زبان از زبان خودشان است. به عبارت دیگر، به هر میزان که سخنگویان آن زبان علاقه و احترام بیشتری به زبان خود احساس کنند، میزان پایداری آن زبان بیشتر خواهد بود.  ماندگاری زبان بلوچی در طول هزاره ها نشان از علاقه ی این قوم به زبان خود دارد و هیچ عامل دیگری نمی تواند توجیه کننده ی این ماندگاری باشد. امروزه نیز ثابت شده که یکی از عوامل حفظ هویت یک قوم، وجود زبانی مستقل به نام آن قوم است. یعنی هویت قومی و زبانی تا حد زیادی مکمل یکدیگرند. در تاریخ نمونه هایی وجود دارد که اگر قومی اراده کند، می تواند زبان مرده ی خود را حتی اگر هزاران سال از آن گذشته باشد، دوباره زنده کند. به عنوان نمونه زبان عبری زبانی است که پیش از میلاد مسیح مرده و به فراموشی سپرده شده است. اما هواداران افراطی آن توانسته اند آن را در قرن بیستم یک بار دیگر زنده کرده و مانند هر زبان زنده ی دیگر به کار گیرند (آرلاتو،1373،ص73). نگرانی گروهی از طرفداران افراطی زبان بلوچی، تاثیر زبان های فارسی، اردو، عربی، انگلیسی و پشتو بر بلوچی است. مسلم این است که این چند زبان موقعیت بسیار بهتری نسبت به بلوچی دارند و در برابر زبان بلوچی، زبان غالب به حساب می آیند. از آنجا که حفظ اصالت زبان از نظر زبان شناسی یک دیدگاه مردود است، نباید از وام گیری چند واژه از زبانهایی مثل فارسی، اردو، انگلیسی و... توسط بلوچی نگران بود. اگر کمی به این موضوع خوشبینانه تر برخورد کنیم، وام گیری از زبان های فوق توسط بلوچی امتیازی برای این زبان است و هرگز ضعفی برای آن تلقی نمی شود و هستی آن را تهدید نمی کند. مهم آن است که ساخت زیرین این زبان محفوظ می ماند و قابل زوال نیست. برای اثبات این مورد می توانیم سرنوشت زبان انگلیسی را قیاس کنیم.  زبان انگلیسی معاصر که شاید امروزه مطرح ترین زبان دنیا باشد، در دایره ی واژگان و حتی در بعضی از ساختارهای صرفی و نحوی خود، از بیش از هفتاد زبان زنده و مرده ی جهان وام گرفته است (رضایی باغ بیدی،1377،ص14). این وام گیری ها باعث تقویت زبان انگلیسی شده و از آن یک زبان قدرتمند ساخته است. می دانیم که پیش از انگلیسی، زبان های فرانسوی، اسپانیایی و آلمانی و حتی عربی دارای وضعیت بهتری نسبت به انگلیسی بودند. دلیل اینکه انگلیسی نسبت به زبان های دیگر موقعیت ممتازتری به دست آورد، چیزی جز همت مردم انگلیسی زبان برای گسترش زبانشان نبود. بنابر اصل "نسبیت زبانی"، به هر میزان که همت و علاقه مندی مردمی به زبانشان بیشتر باشد، به همان نسبت توان پایداری و ارجمندی آن در میان زبان های دیگر بیشتر خواهد شد.»

 

نویسنده:صدیق حسین زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد