makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

گرایش دانشجویان بلوچ به هویت ملی در ایران(قسمت دوم)

 تجربه تاریخی جوامع سوسیالیستی از جمله اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی وابسته به آن، نشان داده است که وحدت ملی از طریق حکومت های غیر دموکراتیک تمرکز گرا قابل دوام نیست ( ابوطالبی،1371 ). درایران هم علی رغم مبانی وریشه های تاریخی و فرهنگی هویت ووحدت ملی، تا پیش از جنبش انقلابی مشروطیت وچندین دهه بعد از آن تا تشکیل دولت مدرن در عصر پهلوی، ملت سازی در جهت تقویت هویت و وحدت ملی به صورتی فراگیر مطرح نبوده است ( فراستخواه، 1371؛ قیصری 1377 ). هر یک از اقوام ایرانی صرفنظراز تعلقات تاریخی و فرهنگی نسبت به ایران زمین، به صورت یک جامعه یا یک اجتماع کوچک ونسبتاً مستقل دارای هویت قومی، اصول فرهنگی، قواعد عمل جمعی، زبان، مذهب، حکومت محلی وقلمرو جغرافیایی خاص خود بوده است.

این اقوام فقط در زمینه های پرداخت مالیات و تأمین نیروی نظامی تابع و حامی دولت مرکزی یا پادشاهی ایران بوده اند. بنابراین حکومت مرکزی نه فقط تهدید کننده هویت های محلی نبوده بلکه در عمل با پذیرش اصل حکومت ملوک الطوایفی، خود مختاری حکومت های محلی مبتنی بر هویت های قومی را به رسمیت شناخته است. به همین دلیل بین هویت های قومی وهویت ملی تقابل عمده ای که تهدید کننده اساس این دو نوع هویت باشد کمتر پدید آمده است. مردم عادی و اقشار متفاوت به دور از تحریکات سیاسی وقومی درحال تعامل با هم بوده اند. درگیری های قومی بیشتر وعملاً جنبه سیاسی داشته و انگیزه وهدف آن کسب قدرت و ثروت بوده است. به طوری که با جابجایی سرآمدان قدرت درسطوح محلی و ملی وقتل افراد و ؟؟؟

غارت اموال، این غائله ها فرونشسته است. اقوام ایرانی در عین برخورداری از هویت قومی، نسبت به سرزمین، تاریخ و فرهنگ ایرانی نیز احساس تعلق و تعهد می کرده اند. این احساس وفاداری در مواقع بحرانی و در برابر عوامل تهدید کننده هویت های قومی یا محلی به صورت نوعی بازگشت به خود ومقاومت ها ومبارزات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تجلی پیدا کرده است (‌توسلی، 1371 ).

قوم بلوچ یکی از اقوام ایرانی ساکن جنوب شرق کشور است. این قوم ریشه آریایی دارد و زبان بلوچی از زبانهای گروه ایرانی خانواده هند و اروپایی است. اکثریت قریب به اتفاق مردم بلوچ تا اواخر سده نوزدهم در داخل مرزهای سرزمین ایران می زیستند. ولی با تشدید رقابت بین انگلستان و روسیه بر سر افزایش دامنه قدرت و نفوذ خود در منطقه خاورمیانه و ایجاد اختلافات و برخوردهای قومی و تغییر مرزها، محل سکونت این قوم بین کشورهای ایران، هند ( و بعد ها پاکستان ) و افغانستان تقسیم شد. امروزه بیش از 3/1 میلیون نفر از مردم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان و بقیه در سایر استانهای ایران وکشورهای هم جوار به سر می برند. قوم بلوچ هم نظیر سایر اقوام ایرانی در دوره ملوک الطوایفی دارای حکومتهای محلی خود مختار بوده است. ولی بعد از روی کار آمدن رضا خان و تشکیل حکومت پهلوی، قوانین محلی از جمله قوانین قوم بلوچ هم قدرت خود را از دست دادند و تشکیلات حکومت مرکزی جای حکومتهای محلی را گرفت. البته با توجه به ساختار عشیره ای قوم بلوچ سران ایلات و طوایف این قوم نظیر دیگر اقوام ایرانی همچنان از نفوذ غیر رسمی برخوردار بودند. این ساختارهای سنتی متعاقب اصطلاحات ارضی و نوسازی های عصر پهلوی از شکل افتاد و دچار چند گانگی ساختاری گردید. حکومت پهلوی با برانداختن نظام ملوک الطوایفی و ایجاد تمرکز سیاسی، گسترش تشکیلات دولتی نوین در سراسر کشور و انجام اصلاحات، بسط آموزش و پرورش رسمی و رسانه های جمعی وابسته به دولت و اجرای برنامه های توسعه، زمینه لازم را برای اعمال حاکمیت سیاسی در سطح کشور ایران فراهم نمود. ولی از جانب دیگر با تمرکز قدرت و اعمال زور در ادغام و همسان سازی فرهنگی و اجتماعی، عمومیت بخشیدن به برخی از عناصر فرهنگی و اجتماعی قوم یا اقوام خاص به بهای کم توجهی به سایر اقوام و اعمال سیاستهای توسعه نابرابر، به احساس محرومیت، تبعیض و عدم آزادی، امنیت و عدالت در مردم متعلق به سایر اقوام ایرانی دامن زد، رهبران محلی و نخبگان قومی را در جهت قوم گرایی و مقاومت در برابر تمرکز قدرت و سیاست های حکومت مرکزی تحریک نمود و موجب بروز جنبش های محلی ومنطقه ای نظیر نهضت جنگل در گیلان، شیخ محمد خیابانی در آذربایجان، سیمکو در کردستان، شیخ خزعل در خوزستان، محمد تقی خان و خداوردی خان در خراسان و بالاخره دوست محمد خان در بلوچستان گردید. پس از تشکیل حکومت اسلامی و بسط نفوذ رسمی رهبران شیعی مذهب در ایران و نقش تعیین کننده مذهب یا ایدئولوژی شیعی در سیاستهای آنان، مردم قوم بلوچ که عموماً پیرو مذهب تسنن و حنفی مذهب اند در معرض یک چالش مذهبی قرار گرفتند که نتیجه آن تشدید گرایش به مذهب تسنن و رهبران مذهب سنی ( مولوی ها ) بود. این امر به تقویت هویت قومی – مذهبی و تضعیف گرایش آنان به حکومت مرکزی ایران کمک کرده است، البته این امر تا حدودی در مورد برخی دیگر از اقوام ایرانی نظیر کردها هم مصداق دارد.

با توجه به مطالب فوق، چنین به نظر می رسد که در شرایط خاص و بسیار حساس امروزی حاکم بر ایران و جهانی که با نابسامانی ناشی از فروپاشی امپراطوری ها، جهانی شدن و رشد جنبش های آزادی خواهانه و عدالت جویانه روبه روست، طرح صحیح مسئله هویت های جمعی اعم از محلی، ملی و فراملی و تحلیل علمی آن با توجه به اشکال و ابعاد چند گانه آنها، ضرورت واهمیت خاصی پیدا کرده است. حکومت جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایتی و برای تحقق اهداف توسعه کشور در برابر فرصت ها و چالش های داخلی و خارجی نوینی قرار گرفته است. درعرصه بین المللی با فرآیند رو به گسترش جهانی شدن روبه روست. فرایندی که با شکستن ظروف زمان و مکان، مرزهای فیزیکی را در نوردیده و مرزهای نمادین از جمله هویت های ملی را به چالش کشیده است ( هانتینگتون 1374 ). با توجه به دو جریان خاص و عام یا تفکیکی و انسجامی جهانی شدن، انتظار می رود که هر یک از جوامع امروزی از جمله ایران ضمن برقراری و توسعه روابط منسجم با جامعه جهانی، هویت خود را نیز حفظ نماید. تحقق این امر موکول به برخورداری هر یک از جوامع امروزی از هویت و وحدت ملی مبتنی بر خود شناسی و غیر شناسی، انتقادی از طریق گفت و گو و تفاهم بین ملت ها و پرهیز از هر گونه خود شیفتگی و خود باختگی است. حکومت جمهوری اسلامی ایران در درون مرزهای ملی هم با مردم متعلق به اقوام، اقشار و خرده فرهنگ های متنوع سرو کار دارد که با توجه به متفاوت بودن شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی و ویژگی های شخصیتی، هر یک از آن ها نسبت به موضوع هویت و وحدت ملی به ویژه در بعد سیاسی، گرایش های متفاوت و بعضاً متعارضی دارند. این امر گاهی به صورت اختلافات و نزاع های جمعی درون قومی و بین قومی یا بین مهاجران و بومیان، نمود عملی و عینی پیدا می کند.

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد