makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

زن عنکبوتی بلوچ محصول کدام تفکر و چه نوع دیدگاه؟

  نه «سام رایمی» آمریکایی قصد دارد سری جدید فیلم مشهور «مرد عنکبوتی» را این بار با عنوان «زن عنکبوتی بلوچ» در بلوچستان ایران بسازد و نه « ژانگ ییمو» فیلمساز صاحب نام چینی قرار است نقش اول بدل فیلم مرد عنکبوتی را به یک زن بلوچ بسپارد؛ نه محمود دولت آبادی رمان نویس شهیر ایرانی به دنبال طرحی است در ژانری اکشن تا آخرین اثرش را با چنین مضمونی دوباره به قوم بلوچ اختصاص دهد و در ممکن ترین خیال نه یک نویسنده خلاق بلوچ به دنبال چاپ کتاب است تا تخیلات و یا آرزوهای خویش را از جامعه سنتی و بسته بلوچستان در قالب یک اثر ابتکاری و به احتمال قوی جنجال برانگیز با چنین عنوانی به رشته تحریر در بیاورد.

چنان تند و تیز دیوارهای صاف و بلند بالای شهر را با تبحر می پیماید که هرآنکس دیده و یا حتی شنیده انگشت به دهان مانده از هنر این زن. یک زن عنکبوتی از نوع بلوچ در همین آب و خاک و از همین مرز و بوم.

آنچه در این نوشته و در آن تیتر بالا آمده پرداختن به یک موضوع سوء رئال و یا فانتزی نیست بلکه بیان رخدادی است واقعی از همین آب و خاک اما عمیق، که عمقش در پس پرده دیدگاه های افراط گرایانه حاکم بر جامعه سنتی بلوچ که اصرار دارند پوشش زن باید به زیر دو چشم برسد! و تفکر زن محدود بماند؛ پنهان است به گمانم.

 

شاید مناسب باشد نهادن لقب زن عنکبوتی بر فردی که جبر روزگار او را زنی ساخته با مهارت خاص تا از دیوارهای شهر بالا برود و خود را به حیاط منازل برساند و از گزند هر آنچه در پی اوست در امان بماند.

همین دیروز آنهم در روز روشن درست زمانی که از سر کار برمی گشتم تمجع عده ای چماق بدست در عین حال هراسان از زن و مرد و کودک و میانسال گرفته تا فارس و بلوچ و یا کارمند و کارگر و ملا و عامی در نزدیکی منزل مان مرا متعجب و مضطرب ساخت.

 وقتی که از خودرو پیاده شدم زن همسایه دیوار به دیوارمان خود را با نگرانی به من رساند و گفت: گل های چادرش بوی خشخاش می داد بی حیا! تا وارد محوطه منزلمان شد جیغ و داد بزرگ و کوچک به هوا رفت ولی عجب هنری داشت در بالا رفتن از دیوار صاف.

هضم کلام زن همسایه همراه با وحشت و توام  با استرس و در آن شلوغی اندکی دشوار بود و باز ادامه داد: این پنجمین منزلی است در محله مان که بطور متوالی زن دچار شده به جنون می پرد مثل پرنده در آن!

نگران خانواده شدم و زود در را گشودم وقتی که وارد حیاط خانه شدم اهل خانه نیز مضطرب بودند همانند اهل کوچه! و از همان زنی حرف به میان آوردند که جماعت چماق بدست و مضطرب در پی اش بودند زنی سیه چرده و لاغر اندام اما بسیار چالاک و با حالتی تهاجمی؛ می گویند طلب جا و مکان کرده و با جیغ و داد اهل منزل دوباره با همان شدت و حدت آن را ناچار به گریز نموده و  پریدن از روی دیوار صاف را تنها چاره دانسته!

وقتی که جو خانه را آرام یافتم دوباره به داخل کوچه برگشتم به دنبال سرنخی از چگونگی این رخداد. و به قول مادرم مرد فارس پوش! همسایه چنین شرح داد که: این زن به نظرم جنون دارد از طریق دیوار حیاط وارد خانه ما شد و تا از او خواستم برود بیرون بر سر و رویم چنگ زد عین گرگ درنده!

عده ای دیگر از راه رسیدند از اهالی محله که خبر می دادند زن عنکبوتی کودک خردسالش را به تبعه ای افغانی سپرده در همین محله و همین حوالی! نمی دانم. عقل حیران مانده از عمل این زن! شاید با این کار خواسته کودک خردسالش از چنگ مهاجمان در امان بماند اما کدام مهاجمان!

ساعاتی بعد همان جماعت چماق بدست با خوشحالی خبر از دستگیری آن زن به گفته آنان جنون زده دادند و او را تحویل پلیس.و البته با هزار حرف و حدیث! هر کس چیزی می گفت یکی او را زن فراری و خلاف کار می خواند و دیگری دزد و معتاد و من هم زن عنکبوتی لقبش دادم! و در این میان حرف و حدیث ها فراوان بود اما دریغ از حس همدردی این جماعت چماق بدست!

نمی دانم این عمل محصول کدام تفکر و نوع نگاه به زنان بلوچ است که آنان را زنان عنکبوتی به بار آورده؟

شاید این زن برای نجات از زیر چماق همین متحجران و شاید هم برای رهایی از زیر فشارهای روزمره چنین حرمت زنانه خویش را ارزانی پچ پچ های این عده  سطحی نگر و نیش سخن نموده؛نمی دانم؛شاید روزی برسد که بدانم شاید!!!

منبع:روز درآ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد