makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

قوم گرایی؛ ابزاری برای فرمانروایی

  اولین چیزی که در حال حاظر بدان نیاز داریم ارائه مفهوم درستی از واژه قومیت است که به شکلی در بازار نظردهی بسیار مخدوش جلوه می نماید و هیچ معنای دقیق و روشنی که نمایانگر هدفی از بیان آن باشد وجود ندارد بطوری که در هر زمان از این واژه برداشتهای متفاوتی ارائه می شود و هنوز جامعه شناسان و انسان شناسان معنی جامع و کاملی برای واژه قومیت تعیین و به اجماع نرسیده اند. 

دلیل اینکه تا کنون مفهوم درستی برای واژه قومیت ارائه نشده تامل برانگیز است .از آنجایی که شناخت واژه ها در شناخت اندیشه ها نقش اساسی دارد و بسیار مهم است که در یک بحث علمی تمامی واژه هایی که در آن به کار می رود روشن و رسا باشد طبیعتا در در بحث قومیت هم باید همین انتظار وجود داشته باشد ولی با کمال تاسف باید بگویم چنین نیست!!؟

در مقاله ای نویسنده ٬در رابطه با واژه قومیت اینگونه نوشته بود: اساساً، مفهوم قوم(Ethnic) در زبان انگلیسی دارای پیشینه‌ای منفی و نشان‌دهنده‌ی جدایی‌ها و غیرخودی تلقی کردن برخی گروه‌های اجتماعی است. مفهوم قومیت، معادل کفر و موهومات کفرآمیز به کار برده شده است. کما این‌که الا‌ن هم شما اگر به فرهنگ‌های معروف انگلیسی مثل وِبستر (webster) و امثال آن، و حتا فرهنگ لغاتی که انگلیسی به فارسی هستند، دقت کنید، معادل کلمه‌ی قومیت، به غیر از گروه‌های اجتماعی و گروه‌های فرهنگی، به کافران ارجاع داده شده است.

دکتر حمید احمدی در کتاب قومیت و قوم گرایی در ایران از عیساجیو نقل کرده که در حدود دو دهه قبل که عده بسیار کمی از پژوهشگران روابط قومی، واژه قومیت را تعریف کرده اند. او مشاهده کرد از تعداد 65 مطالعه جامعه شناسانه و انسان شناسانه، در مورد یکی از جنبه های قومیت فقط 13 نویسنده این واژه را به نوعی تعریف کرده اند و 52 نفر دیگر هیچگونه تعریفی ارائه نداده اند. دلیل عمده دشواری های تعریف، جدید بودن این واژه بوده و مفهوم آن نیز همراه با گسترش حیطه مطالعات تغییر یافته است.

براستی چرا این واژه تا کنون به درستی معنی نشده است تا در نزد خاص و عام دارای مفهوم روشن و واحدی شود !؟ به نظر می رسد دستهایی نمی گذارد چنین اتفاقی رخ دهد .از این موضوع افراد و گروه های سیاسی که به نحوی دارای اندیشه های اپورتونسیتی(فرصت طلبی) هستند استفاده های کلانی می برند زیرا مخدوش ماندن مفهوم واژه قومیت می تواند بستر ساز اتفاقاتی باشد که به نوعی به اهداف شوم شان دست یابند و در هر زمان و مکان می تواند ابزار مخربی برای به هم ریختن جوامعی باشد که از کثرت فکری و فرهنگی زیادی برخوردار هستند.

لازم میدانم تا مختصرا" در رابطه با واژه اپورتونیسم توضیح دهم.

اپورتونیسم به معنای فرصت طلبی است٬ و به گروه ها یا کسانی گفته می شود که بر حسب شرایط موجود جهت و نیل به منافع شخصی یا گروهی تغییراتی در مواضع اصولی خویش می دهند و از هر طرف باد بوزد در آن سمت حرکت می کنند .در فرهنگ مارکسیستی اپورتونیسم نتیجه تسلیم عناصر نا استوار در جنبش کارگری در برابر ایدئولوژی بروژوائی است اما در فرهنگ کنونی قوم گرایان می توان گفت تغییرات لحظه به لحظه در برابر خواسته های نا مشروع و متفاوت بیگانه گان می باشد و هیچ گونه ایدئولوژی و استقلال از نظر تئوریکی نمی توان بر آنها متصور شد.

اگر امروز می بینیم که افراد وگروه هایی در داخل و خارج از ایران به بهانه اینکه می خواهند به تصور خیالی خود از حقوق پایمال شده عشیره و تبار خود دفاع کنند و بدنبال جداسازی و مرزبندی بین خود و دیگران هستند جای هیچ تعجبی ندارد زیرا شعار حق تعیین سرنوشتی که سر می دهند دارای خواستگاه واقعی در جامعه مد نظرشان نیست که آنرا به خواسته افراد و گروه های داخل و خارج تامیم می دهند.در حقیقت این اندیشه ی برخواسته از غرب استثمارگر آنها را به سمت سرنوستی سوق می دهد که برایشان تدارک دیده اند و هیچگونه حق تعیین سرنوشتی برایشان در کار نیست.

در پشت اندیشه جزم اندیش قوم گرایان می توان نیل به حصول قوم و فرقه سازی و جداسازی مردم از یکدیگر با عنوان اقوام را مشاهده کرد که به نحوی شبیه به ناسیونالیسم افراطی می باشد و تبدیل به شووینیسم می شود. ناسیونالیسم وقتی ریشه نژادی و قومی پیدا می کند و با آنها توام می شود نظام های نژاد پرستانه را به وجود می آورد مانند نازیسم آلمان٬ فاشیسم ایتالیا٬ صهیونیسم و...که محور آن را اعتقاد به برتری نژادی٬قومی و حق سیادت بر دیگران تشکیل می دهد  و عملا خود برتر بینی افراطی که همان نژاد پرستی است در جامعه پیاده سازی و مقدمات تفکیک مردم که باعث به هم ریختگی در بین اقشار و احاد مردم می شود فراهم می آید.

مسئله قوم گرایی بنا به تعریفهای امروزی که رنگ سیاسی دارد تا حدود زیادی بر گرفته شده از نظریه های نژاد پرستانه می باشد. اینگونه نظریه ها که اساس و اصل آنها بر پایه تقسیم بندی انسانها و تجزیه آنها به برتر و پست تر می باشد در خود تامین کننده منافع برخی اشخاص و گروه های سیاسی که در طلب کسب قدرت و ثروت هستند می باشد و در حقیقت دست ابزاری برای فرمانروایی بر انسانها است.

جای تامل است که چرا برخی به ظاهر اندیشمندان قومی میان گروه های قومی و اقلیتهای مذهبی تمایز قائل می شوند و یهودیان ٬ ارمنی ها٬ بهائیان و زردتشتیان را به عنوان اقلیت مذهبی در ایران مد نظر می گیرند و مسلمانان سنی مذهب را گروه قومی می نامند ؟! براستی چرا باید گروه قومی باشند تا اقلیت مذهبی؟!!.

به نظر میرسد معیار اصلی یک گروه اقلیت به یک گروه قومی ٬ فعالیت سیاسی و در جهت طلب خود مختاری و استقلال آن گروه است.

منابع:

1-کتاب قومیت و قوم گرایی در ایران معاصر /دکتر حمید احمدی

2- مقاله ترمینولوژی واژه قومیت

نویسنده:عرفان عزیزی

یکم بهمن 1390 شمسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد