makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

تخریب یا تبلیغ اپوزسیون جدایی طلب بلوچ ؟!

  تفکر جدایی طلبی در میان بلوچ از طرف هر که مطرح شده باشد نه جایگاه و نفوذی در جامعه بلوچ ایرانی دارد و نه دلایل و توجیهی منطقی بر آن مترتب است. پس طبعا محکوم به شکست است. اما اخیرا در فضای مجازی به وبلاگ هایی برمی خوریم که گویا قصد مقابله با شعار جدایی طلبی و مبارزه با جدایی طلبان بلوچ را دارند. اما به چه شیوه ای؟ چهره هایی را که بلوچ چندان نمی شناسد و از آنها چیزی نمی داند چنان می کوبند و تخریب می کنند که همه را به طور غریزی کنجکاو می کند بروند بپرسند مگر اینها کیستند و اصلا چه می گویند. آیا همین نوعی تبلیغ ناخواسته و خدمت به این تفکر نامطلوب نیست؟

با وجود آنهمه دلیل در رد افکار جدایی طلبی معلوم نیست چرا اخیرا فرد یا افراد یا نهادهایی اخیرا جهت مبارزه با آنها به شیوه ای نامتعارف روی آورده و در قالب تخریب در حقیقت به تبلیغ ضمنی آنها می پردازند. 

جامعه بلوچ اصولا جامعه ای حساس است نسبت به لفظ. به ظاهر کلام. در فرهنگ مرکز تندترین نقدها را در طول تاریخ کرده اند ولی منتقد همچنان عزیز مانده است. کسانی مثل عبید و ایرج میرزا و هدایت تنها نمونه های کوچکی از این دستند. در فرهنگ فارسی زبان بخصوص در مرکز دیده ایم و شنیده ایم که رکیک ترین شوخی ها و تندترین الفاظ را نسبت به هم کرده اند و اتفاقی هم نیفتاده. ولی در عرف و فرهنگ بلوچ یک حرف ناقابل باعث جنگ های چند ده ساله بین قبایل شده است. پس شیوه های نقد و یا حتی تخریب در خرده فرهنگ ها متفاوت است که اگر رعایت نشود به نتیجه معکوس می انجامد.

من ماهواره ندارم. نه این که جا نماز آب بکشم. بلکه مطالعه و نوشتن را به وقت گذرانی با آن ترجیح می دهم. بنابر این نمی دانم این ها چه می گویند. ولی بدترین حالتش این است که بلوچ را بشورانند علیه دولت. اگر اینطور است حق طبیعی دولت و حتی همه است که با آنها مباره کنند. اما آیا به ساده ترین و دم دست ترین شیوه باید متوسل شد که خیلی اوقات نه فقط موثرنمی شود بلکه متاسفانه اثر معکوس می گذارد یا این که با موجی از استدلال های قوی با آنها روبرو شد که هیچ جای جولان دادنی برای شان باقی نماند؟

مگر استدلال کم موجود است؟ به طور مثال چه کسی می تواند سال های سال خدمات جهاد و نهضت سواد آموزی را در کشور از یاد ببرد که بیشترین تمرکز آن در بلوچستان بود؟ اوضاع سواد در بلوچستان سی سال پیش چگونه بود؟ الان جاهایی مانند راسک و نیکشهر هم دانشگاه ها دارند که والدین دختر بلوچ بهانه ای برای بیسواد نگهداشتن نسل جدید خود نداشته باشند. بنادر و صنایع شیلاتی منجربه تحول اقتصادی جنوب بلوچستان نشده است؟ کشاورزی متحول نشده است؟ کمیته امداد و بهزیستی و صدجور وام اشتغال و کشاورزی و امثالهم و اخیرا مسکن مهر و یارانه ها تحرکی در جهت عدالت اقتصادی بلوچ نبوده اند؟ شوراها فرصتی برای تمرین دموکراسی برای ما فراهم نیاورند؟ حالا اگر خودمان حداکثر استفاده را نکنیم به خود مان برمی گردد.

البته که تبعیض ها است، البته که شکاف و کسری ها بسیار است. البته که راه نرفته بسیار است. البته که سیاست ها اشتباه و سوء استفاده و فرصت طلبی خودخواهان و تندروهای خود محور هست اما آیا می شود از خوبی ها صرف نظر کرد و فقط به کاستی ها چسبید؟ باید با تبعیض ها و شکاف ها جنگید. باید دولتمردان را ناچار از پذیرش حقوق حقه خود کرد. ولی راهش هرگز سیاه و سفید دیدن مسئله و سیاه نمایی کلی نیست.

 از طرفی ما خودمان هزار راه نرفته بسیار داریم. جامعه ای با نظام قبیله ای افغانستان و نظام کاستی هند باستان و تندرویی مذهبی غیر منعطف و نداشتن فرهنگ مکتوب و پیشینه دموکراسی و شهر نشینی و وجود فرهنگ خشونت و انتقام و امثالهم  اگر یک روز به حال خود رها شود دنیا را برای خود جهنم می کند.  از طرفی مسئله بلوچستان پاکستان و ایران کاملا باهم متفاوتند. این را با یک نگاه ساده و مقایسه وضعیت ساکنان هر دو از لحاظ اقتصاد و زیر ساخت و تحصیلات و غیره می شود فهمید. یکی نفت آن سر ایران را ولو خیلی کمتر از سهم تهران، می آورد اینجا و دیگری گاز بلوچستان را یکجا و یکسره می برد اسلام آباد!

با اینهمه دلایل که ذکری جزئی از آنها به میان آمد چه نیازی به متوسل شدن به شیوه های تخریب فردی جدائی طلبان است؟ تخریب فردی در همه حال اشتباه است. این شائبه پیش می آورد که نکند دست این طرف خالی باشد و حرف برای گفتن ندارد. پس بهتر نیست فقط به ذکر استدلال متوسل شویم تا جایی برای مظلوم نمایی باقی نماند و برد سخن هم در عمق جان ها بیشتر گردد؟

رازگو بلوچ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد