makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

بن بست سیاسی زرمبش در پروسه گلوبالیزاسیون

 در قوانین رایج بین المللی ملت به مجموعه مردمانی گفته می‌شود که در سازمان ملل متحد سرزمینشان به عنوان یک کشور مستقل شناخته شده است. پس در ایران حاکمیت متعلق به تمام ملت ایران است و بلوچ به عنوان بخشی از تشکیل دهندگان این ملت و یکی از اقوام ریشه دار ایرانی می‌تواند خواستار تمام حقوق خود در چارچوب جغرافیای سیاسی ایران باشد.

این موضوعی است که آقای عبدالله سیاهویی از اعضای زرمبش به آن اذعان دارد اما دوست عزیزمان رحیم بلوچستانی را متهم اعتقاد به «سیاست هنر ممکنات است» می‌کنند. گرچه این بینش در ذات خود امری نامطلوب نیست و در قیاس با خیالبافی های سیاسی و افکار ماهوی زرمبش به واقعیت نزدیک‌تر است، اما تحمیل ظنیات خود بر دیگران به دور از اخلاق سیاسی بوده و در چنین حالتی بیجا نیست اگر سلامت سیاسی اشخاص متعلق به حزب مذکور را مورد تردید قرار دهیم.


هنر ممکنات بر هر اصولی که استوار باشد الهام گرفته از همان قوانین رایج بین الملل است که تمامی نمایندگان سیاسی جهان مورد پذیرش و تاکید قرار داده‌اند. مردم بلوچستان از نسل‌های پیشین گرفته تا جمعیتی که هم اکنون در حوزه جغرافیایی پراکنده در جهان زندگی به سر می‌کنند، از بلوچستان ایران و پاکستان و عمان و خلیج فارس تا بافت‌های جمعیتی بلوچی در آسیای میانه و اروپا، هیچکدام آنچنان طرح‌هایی که جبهه زرمبش تشکیل بلوچستان بزرگ و ملت واحده می نامدش، در تصورات لاممکن هم نداشته‌اند و لزوما تحقق حاکمیت ملی را مشروط بر استقلال نمی‌دانند.

استقلال یک فریب سیاسی بزرگ در جهان متمدن امروز است. مگر جادویی محال رخ دهد تا نظر مردم بلوچ را بسوی استقلال طلبی متوجه نماید. علیرغم آنکه: جهان امروز در جهت تمدن سازی و پیشرفت سیاسی اقتصادی پیش می‌رود، دوران سیاه قرون وسطایی را پشت سر نهاده، جادوگری‌ها و ساحری‌ها را به شگردبازان و شعبده سازان سپرده و تحولات را مبتنی بر واقعیات می‌سازد.

آقای سیاهویی که دفاع رحیم بلوچستانی از فدرالیسم را ناشی از «عدم شناخت ایشان از مقولات» عنوان کرده‌اند به نظر می‌رسد خود وی بیش از هر فعال سیاسی دیگری با درک ناصحیح از پرنسیب های سیاسی مواجه شده و به بن بست حل ناپذیر معمای «استقلال» خود رسیده باشند. وی چنین اعتقادی دارد که «حق حاکمیت ملی» در چارچوب ایران از نظر حقوقی نمی‌تواند شامل ملت بلوچ شود، زیرا به گفته وی ملت بلوچ با پدیده ملت بزرگ ایران روبروست. آیا وی این موضوع را می‌تواند نادیده بگیرد که ملت بلوچ بخشی از ملت بزرگ ایران است و با این مفهوم تاریخی و انکار ناپذیر مسلما ملت بلوچ نیز به سهم خود بخشی از حاکمیت ملی را خواهد ساخت.

آقای سیاهویی شما باید تعیین می‌کردید که آرزوهایتان را در جهان حال می‌خواهید به واقعیت برسانید یا افکار خود را به دنیای دیگری برده و در آنجا به آن شاخ و برگ افزوده‌اید؟ پدیده ملت ایران محصول قرن 21 نیست بلکه از اعماق تاریخ بیرون آمده و آینده‌ها را با خود دارد، ملت ایران یک تیره و یک زبان و یک نماد نیست بلکه خوشه ای هم نشین و همزیست از تفاوت‌هاست و این تفاوت‌ها نه تنها موجب عناد و تضاد نشده و نخواهد شد بلکه همواره‌ی تاریخ همبستگی اقوام ایران زمین را قوت بخشیده است.

در عرصه گلوبالیزاسیون بقول رحیم بلوچستانی عزیز، حاکمیت متعلق به ملت‌هایی است که شرایط و مطالبات خود را در این راستا قرار دهند. ملت بزرگ ایران و بالطبع بلوچ نیز خود را منزوی قرار نداده و به این کمپین جهانی پیوسته است. هم اکنون تیره های کوچک و ناشناخته ای از آمریکا، آسیا و آفریقای جنوبی معنا و مفهوم گلوبالیزاسیون را به خوبی درک  کرده، قصور گذشته خود را اصلاح و منطبق بر این اصل جهانی نموده‌اند.

بنا به معیارهای خود زرمبش، اگر شما خود را یک حزب سیاسی مقتدر و بلوچ را یک قوم یا ملت بزرگ و متمدن بر میشمارید که حتی یک کشور مستقل را برای جغرافیای انسانی بلوچ تعریف می‌کنید (هرچند بدون تعیین شفاف شاخص‌ها و نحوه کارکرد آن‌ها) پس جای تعجب است که ملت بلوچ را با این تعریف از حرکت به سمت جهانی سازی بازداشته، آن را استثنا قرار داده و گلوبالیزاسیون را یک پدیده غیرمتعارف و مردود جلوه دهید!

به نظر می‌رسد شما اولین حزب سیاسی در جهان باشید که جهانی سازی اندیشه، سیاست و مرزهای انسان و فرهنگ را خطری برای ثبات خود پنداشته‌اید و این جای تامل بسیار دارد.

میرسوبان بلوچ – 28/01/2012

ایمیل نویسنده: mirsouban@hotmail.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد